اين معنا را مىخورند. ببينيد ماجراى غدير،
اينجا چقدر مىتواند الهامبخش باشد![1] در
جامعهيى كه مردم آن جامعه اعتقاد به خدا دارند حكومت آن جامعه بايد حكومت مكتب
باشد. يعنى مكتب اسلام و شريعت اسلامى و احكام و مقررات اسلامى بايد بر زندگى مردم
حكومت كند.[2]
2- 3- 3. انواع حكومت دينى
2- 3- 3- 1. حكومت دينى با رهبرى منصوب
حكومتهاى الهى در طول تاريخ و هركدام از پيامبران و اوليا كه به
حكومت رسيدند، همينطور بودهاند. ثروتها و امكانات جامعه در اختيار آنها بوده،
ولى خود را از آن جدا مىكردهاند؛ مثل اميرالمؤمنين (عليه الصلاهو السلام) كه
ثروت شخصى هم داشت و دايما تحصيل مىكرد و صدقه مىداد. ثروتهاى جامعه و بيتالمال
هم در اختيار او بود، هرچه كه مىخواست، مىتوانست مصرف بكند؛ اما از اين غنا و
ثروت، خودش را جدا مىكرد.
در اين سورهى مباركهى نمل، من تأمل مىكردم. ماجراى سليمان پيامبر
(على نبينا وعليه السلام) كه در اين سوره، مقدارى از آن ذكر شده، خيلى عجيب است.
تقريبا همهى قضايا، دور همين محور دور مىزند. سوره، با ماجراى موسى شروع مىشود
و به فرعون- كه علو و استكبار فرعونى را ذكر مىكند- منتهى مىشود. يعنى اينكه يك
انسان، به قدرت و عزت ظاهرى خود، آنقدر ببالد كه دنيايى از او بهوجود بيايد كه
از فرعون بهوجود آمد. بلافاصله وارد قضاياى سليمان و داود مىشود: «وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ وَ سُلَيْمانَ عِلْماً».[3] خداى
متعال، علم و ملك و قدرت را به اينها داد؛ تا جايى كه سليمان به مردمى كه در اطرافش
[1] - بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار كارگزاران، به
مناسبت« عيد غدير خم» 28/ 2/ 1374
[2] - بيانات مقام معظم رهبرى در خطبهى نماز جمعه 30/
2/ 1362
[3] - و ما به داوود و سليمان، دانشى عظيم داديم.( نمل:
15)