مردم، جزو مردم، همراه با مردم، متصل به
مردم- به تمام معناى اتصال- هستند و جدا نيستند. آنجايى كه دستگاههاى حكومت، به
راهى مىروند و مصالح مردم، به راه ديگرى، به خاطر همين احساس جدايى است. مصالح
دستگاه حاكم، يك چيز است؛ مصالح مردم، يك چيز ديگر. مصالح دستگاه حاكم، پيوند با
امريكا و قدرتهاى مسلط و استعمارگران و غارتگران منابع نفتى و اين چيزهاست-
همچنانكه در دوران رژيم منحوس پهلوى، در كشور ما بود و امروز در خيلى از كشورهاى
ديگر هست- مصالح مردم، يك چيز ديگر است. مصالح مردم در اين است كه آن دستگاه حاكم
و آن نوكران و پيوستگان بيگانه را از سر راه كمال خودشان بردارند. مصالح اين دو،
بكلى در دو جهت قرار دارد. ليكن در نظام اسلامى، اينطور نيست. در نظام اسلامى،
حاكم، ولى و دوست و سرپرست و برادر و مرتبط و براى مردم است.[1]
درس مهمّ كه وجود دارد، اين است كه حكومت آيندهى حضرت مهدى موعود ارواحنافداه، يك
حكومت مردمىِ به تمام معناست. مردمى يعنى چه؟ يعنى متّكى به ايمانها و ارادهها و
بازوان مردم است. امام زمان، تنها دنيا را پُر از عدل و داد نمىكند؛ امام زمان از
آحاد مؤمن مردم و با تكيه به آنهاست كه بناى عدل الهى را در سرتاسر عالم استقرار
مىبخشد و يك حكومت صددرصد مردمى تشكيل مىدهد؛ اما اين حكومت مردمى با حكومتهاى
مدّعى مردمى بودن و دمكراسى در دنياى امروز از زمين تا آسمان تفاوت دارد. آنچه
امروز در دنيا اسم دمكراسى و مردمسالارى را روى آن گذاشتهاند، همان ديكتاتوريهاى
قديمى است كه لباس جديد بر تن كردهاست؛ يعنى ديكتاتورى گروهها. اگر رقابت هم وجود
دارد، رقابت بين گروههاست و مردم در اين ميان هيچكارهاند. يك گروه به قدرت دست
پيدا مىكند و در سايهى قدرت سياسىاى كه همهى زمامهاى امور را در كشور در
اختيار او مىگذارد و با سوءاستفاده از اين قدرت،
[1] - سخنرانى رهبر معظم انقلاب در ديدار با مسؤولان و
كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران، به مناسبت عيد سعيد غدير 20/ 4/ 1369