اخلاقى و عوارض و نتايج عملى آنهاست. منشأ
همهى اين جنگها و كشتارهاى عالم، و ظلمهايى كه به وقوع مىپيوندد و منشأ همهى
فجايعى كه در طول تاريخ اتفاق افتاده- و شما خواندهايد، شنيدهايد يا امروز
مشاهده ميكنيد- احساس منيت و خودخواهى و خودبينى در مجموعهاى از انسانهاست كه
سرچشمهى اين فساد و نابسامانى، در زندگى آنهاست. عبوديت نقطهى مقابل اين
خودخواهى و منيت و خودپرستى است. اگر اين خودبينى و خودخواهى در مقابل خداوند
متعال باشد- يعنى انسان خود را در مقابل پروردگار قرار بدهد- نتيجهى آن در انسان،
طغيان است: طاغوت. طاغوت هم فقط پادشاهان نيستند؛ هركدام از ما انسانها ممكن است
در درون خودمان- خداى نكرده- يك طاغوت و يك بت تربيت كنيم و پرورش بدهيم. در مقابل
خدا سركشى كردن و خودبينى داشتن، نتيجهاش عبارت از رشد طغيان در انسان است. اگر
اين خودبينى در مقابل انسانهاى ديگر باشد، نتيجهاش ميشود ناديده گرفتن حقوق
ديگران؛ تجاوز و دستدرازى به حقوق اين و آن. اگر اين خودبينى در مقابل طبيعت واقع
بشود، نتيجهاش ميشود تضييع محيط طبيعى؛ يعنى آنچه كه امروز به حق دربارهى
مسئلهى محيط زيست در دنيا اهتمام هست. ناديده گرفتن محيط طبيعى زيست انسان هم،
نتيجهى طغيان، خودبينى و خودخواهى در مقابل طبيعت است.[1]
معنا و روح توحيد عبارت است از اينكه انسان از غيرخدا عبوديت نكند و در مقابل
غيرخدا، جبههى بندگى به زمين نسايد. اين معناى عبوديت كامل و خالص است. حال شما
اگر با چشم روشنبينانه و آگاهانه و مسلح به دانشهاى مربوط به زندگى بشر- علوم
اجتماعى و علوم تربيتى و امثال ذلك- به اين عنوان نگاه كنيد، خواهيد ديد كه
دايرهى عبوديت، دايرهى وسيعى است. قيد و بندهايى كه به بشر بسته مىشود، هر يك
نوعى عبوديت براى انسان به
[1] - خطبههاى نماز جمعهى تهران به امامت رهبر معظم
انقلاب اسلامى 21/ 7/ 1385