اعتمادبرانگيزتر است؟ آيا آن كسى كه اصلًا
اسلام را نمىشناسد؛ دين را نمىشناسد؛ با قرآن آشنا نيست؟! احياناً اعتقادى به
قرآن يا به خداى قرآن و آورندهى قرآن ندارد؟ آيا او بيايد و زمام امور مسلمين را
بر عهده بگيرد يا انسانى كه واقف به قرآن است، عالم به قرآن است؛ مسلط به دين است؛
آگاه از احكام ماست و مىتواند احكام اسلامى را بدون اينكه از ديگرى تقليد كند و
سئوال كند، خودش از منابع اسلامى به دست بياورد و استنباط كند؟ خب، طبيعى است كه
اين دومى مقدم است.[1] به عنوان
اجرا كنندهى اين احكام در جامعه آن كسى از همه مناسبتر و شايستهتر است كه داراى
دو صفت بارز و اصلى باشد، اول اينكه اين احكام را، شريعت اسلام را، فقه اسلام را
از همه بهتر بداند، تسلط و احاطهى كامل به احكام الهى و قوانين الهى داشته باشد.
... مطلبى كه به صورت اصولى بايد مورد توجه باشد اين است كه ولايت
فقيه يعنى حكومت آن آگاه به دين. حكومت و تسلط آن كسى كه دين را مىشناسد و داراى
عدالت نيز هست.[2] آن كسانى
در رأس حكومت قرار بگيرند كه خلفاءلله باشند. چه كسى مىتواند خليفهاللَّه باشد؟
سادهترين شرط خلافت الهى دو چيز است- اين كمترينش است كه ديگر از اين كمتر
نمىشود- اول علم به احكام الهى، دوم تقوا در حدى كه او را از گناه بر كنار بداند،
كه ما تعبير مىكنيم از او به عدالت. پس علم و عدالت شرط اول اين است كه يك حاكمى
بخواهد نيابت از طرف پروردگار بكند و خلافت از طرف پروردگار بكند. اين همان معناى
ولايت فقيهى است كه ما مىگوييم. در معناى ولايت فقيه ... بين هيچ فقيهى كه با
اسلام آشناست در معناى ولايت فقيه اختلافى نبايد باشد، حالا اسمش را
[1] - بيانات رهبر معظم انقلاب در خطبههاى نماز جمعه
16/ 11/ 1366
[2] - بيانات مقام معظم رهبرى در خطبهى نماز جمعه 30/
2/ 1362