در پيداكردن حاكم اسلامى معنى ندارد؛ چون
علىاىحال چه قائل به نصب باشيم، چه نباشيم، امروز آن حاكم منصوب و امام با آن
معيارها وجود ندارد- بايد برويم سراغ معيار؛ كدام معيارها هست كه مىتواند حاكم با
داشتن بر مردم حكومت كند «من قبلاللَّه»، و حكّام اسلامى آن شأن را بايد داشته
باشند؟ بايد خودش تهذيب شده باشد؛ اعتبار علم و عدالت در حاكم اسلامى از اينجاست.[1] حكومت يك امر بىملاك و بىمناط
نيست- مثل اينكه بر حسب شانس و اقبال، يك نفر بيايد زمام امور مردم را در هر
ردهاى از ردهها بر عهده گيرد- بلكه تابع معيارهاست و مهمترين كار اين است كه اين
معيارها رعايت شود. البته امكان خطا و اشتباه، هم در تشخيص و هم در عملكرد
كسانىكه تشخيص درستى نسبت به آنها داده شده، هميشه متصور است؛ بنابراين ما از كسى
انتظار عصمت نداريم؛ ليكن اسلام در باب گزينش حاكمان در هر ردهاى از ردهها، چه
ردههاى بالا- كه سياستهاى كلان، كارهاى بزرگ و ادارهى امور
[1] - بيانات مقام معظم رهبرى در خطبهى نماز جمعه 7/
10/ 1363