نزديك پنج سال اميرالمؤمنين در آن كشور بزرگ
اسلامى حكومت كرد. اين پنج سال، هر روزش حاوى يك درس است. يكى از كارهاى مستمر
اميرالمؤمنين پرداختن به تربيت اخلاقى آن مردم است.[1]
اميرالمومنين در زمان حكومتش كه بسيار كوتاه و بسيار با ناگوارها مقابل بود مى
بينيد كه وقتى كه آن نامه را به مالك اشتر مى نويسد چه مسائل مهمى را، مسائل سياسى
را، مسائل اجتماعى را، همه چيز را در آنجا ذكر مى فرمايد با اينكه يك بخشنامه اى
براى يك نفر بوده است، يك نامه اى براى يك نفر بوده است.[2]
3- 3. سنّت ديگر امامان معصوم (عليهم السلام)
تمام اين نزاعى كه شما در طول دوران زندگى ائمه (عليهم السلام) بين
آنها و دستگاههاى ظلم و جور مشاهده مىكنيد بر سر همين قضيه است. آنهايى كه با
ائمهى ما مخالفت مىكردند، آنها را مسموم مىكردند مقتول مىكردند، زندان
مىانداختند، محاصره مىكردند، دعوايشان بر سر داعيهى حكومت ائمه (عليهم السلام)
بود. اگر ائمه داعيهى حكومت نداشتند- ولو علوم اولين و آخرين را هم به خودشان
نسبت مىدادند- اگر بحث قدرت سياسى نبود، داعيهى قدرت سياسى نبود، هيچ گونه تعرضى
نسبت به آنها انجام نمىگرفت؛ لااقل به اين شدت انجام نمىگرفت؛ اصلًا مسئله اين
است! لذا شما مىبينيد در بين دعوتها و تبليغات ائمه (عليهم السلام)، روى كلمهى
امامت و مسئلهى امامت حساسيتِ بسيار بالايى است؛ يعنى وقتى كه امام صادق هم
مىخواهد ادعاى حاكميت اسلامى و قدرت سياسى بكند، مىگويد:
«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ الْإِمَامَ»؛
در اجتماع مردم در عرفات، مىايستد در ميان مردم مىگويد
«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ الْإِمَامَ»؛
امام جامعه، پيشواى جامعه، رهبر
[1] - بيانات رهبر معظم انقلاب در خطبههاى نماز جمعه
تهران در روز هجدهم رمضان 1429؛ 30/ 6/ 1387