اسم الکتاب : مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوى و حكومت هاى غير دينى المؤلف : كريمى والا، محمد رضا الجزء : 1 صفحة : 91
دهد، هرچند برخلاف دستور خدا باشد، تقديرى
است كه بر بندگان مقدر شده است و چارهاى از آن نيست.[1]
شهيد مطهرى رحمه اللّه دراينباره مىنويسد:
تاريخ نشان مىدهد كه مسئله قضاوقدر در زمان بنى اميه مستمسك قرص و
محكمى بوده براى سياستمداران اموى. آنها جدّا از مسلك جبر طرفدارى مىكردند و
طرفداران اختيار و آزادى بشر را به عنوان مخالفت با يك عقيده دينى مىكشتند يا به
زندان مىانداختند؛ تا آنجا كه اين جمله معروف شد: «الجبر و التشبيه امويان و
العدل و التوحيد علويان».[2] براساس
همين انديشه جبرگرايانه جهت توجيه استكبار و اعمال ظالمانه و غاصبانه اموى بود كه
يزيد در مجلس شام به آيه شريفه:
قل اللّهم مالك الملك تؤتى الملك من تشاء و تنزع الملك ممّن تشاء
و تعزّ من تشاء و تذلّ من تشاء بيدك الخير إنّك على كلّ شىء قدير؛[3] بگو بارالها! اى مالك حكومتها! به هركس بخواهى حكومت مىبخشى و از
هركس بخواهى حكومت را مىگيرى، هركس را بخواهى عزت مىدهى و هركس را بخواهى خوار
مىكنى تمام خوبىها به دست توست؛ تو بر همه چيز قادرى.
تمسك كرد تا شاهدى بر حقانيت كردههاى خود و ناخشنودى خداوند از
هرگونه اقدام عليه سلطه خويش باشد. اما زينب كبرا عليها السّلام در همين مجلس ضمن
ايراد خطبهاى غرّا پاسخى قاطع به يزيد داد و به آيه شريفه:
و لا يحسبّن الّذين كفروا أنّما نملى لهم خير لأنفسهم إنّما نملى
لهم ليزدادوا إثما و لهم عذاب مهين؛[4]
[1] - جبر و اختيار، ص 10( به نقل از: احمد محمد صبحى،
نظرية الامامة، ج 7، ص 167.