اسم الکتاب : مردم سالارى دينى و نظريه ولايت فقيه المؤلف : مصباح يزدي، محمد تقي الجزء : 1 صفحة : 35
دست ثروتمندان به شمار مىروند، لذا
ماركسيستها دمكراسى آمريكا را «دمكراسى پرستش دلار» مىناميدند و لنين معتقد بود
كه حق رأى سرابى بيش نيست؛ آنچه حقيقت دارد پول و سرمايه است.
4. آنچه گفته شد نقدى بر اصل ديگر دمكراسى كه برابرى است نيز
مىباشد. آيا در دمكراسى حاكميت ثروتمندان و فقير شدن تودههاى مردمى با «برابرى»
نسبت دارد؟
ب) دمكراسى و حاكميت نخبگان
1. در دمكراسى، اين عقيده وجود دارد كه اكثريت حاكم است، اما حقيقت
جز اين است؛ زيرا حكومت يعنى اعمال سلطه بر افراد جامعه و روشن است كه مردم خود نمىتوانند
فرمان برانند. جان استوارت ميل معتقد بود: مردمى كه قدرت را اعمال مىكنند همان
مردمى نيستند كه قدرت بر آنها اعمال مىشود. ليپمن نيز معتقد بود كه مردم
نمىتوانند به اداره حكومت بپردازند.[1] رنه گنون،
انديشمند فرانسوى، نيز معتقد بود كه اگر دمكراسى را به عنوان حكومت مردم بر مردم
تعريف كنيم، اين تعريف خود مستلزم امرى غير ممكن و محال حقيقى است. وى مىنويسد:
نبايد اجازه دهيم كه ما را با كلمات فريب دهند و اگر بپذيريم كه
افراد ثابت و واحدى مىتوانند در آن واحد هم حاكم باشند و هم محكوم، دچار تناقض
شدهايم.[2]