اسم الکتاب : مردم سالارى دينى و نظريه ولايت فقيه المؤلف : مصباح يزدي، محمد تقي الجزء : 1 صفحة : 36
وى همچنين معتقد بود كه در دمكراسىهاى
معاصر، شعار حاكميت مردم بر سرنوشت خويش فريبى بيش نيست، گرچه در راستاى اين
پندارى و توهّم، ارائه رأى و انتخابات عمومى خلق شده است. وى حاكميت را از آن
اقلّيتى مىدانست كه قادر است در پرتو تبليغات، عقايد و افكار ديگران را در جهت
خواست و منافع خود دگرگون سازد.[1] اشپلنگر
نيز دراينباره معتقد بود:
موضوع «حق حاكميت مردم» كه جامعه بتواند بر حسب اراده خود مقدرات
خويش را به دست گيرد، تنها حرفى مؤدبانه است، ولى حقيقت اين است كه با تعميم حق
رأى به عموم افراد، انتخابات معناى اوليه خود را از دست داده است ... [زيرا مردم]
گرفتار چنگال قدرتهاى جديد، يعنى رهبران احزاب، خواهند بود و اين رهبران اراده
خود را با به كارگيرى همه دستگاههاى تبليغاتى و تلقينات بر مردم تحميل مىكنند.[2] 2. نگاهى دقيق به دمكراسى نشانگر آن
است كه دمكراسى حاكميت اكثريت مردم نيست، بلكه در واقع حكومت نخبگان است؛ منتها در
نظامهاى حزبى دو گروه نخبه وجود ندارند كه هر از چند گاه يكى جاى خود را به ديگرى
مىدهد. شومپيتر، از نويسندگان غربى، معتقد است:
«شهروندان معمولى فاقد داريت لازم براى تصميمگيرى و مشاركت
واقعىاند و آنچه ما در تحليل فرايندهاى سياسى با آن روبهرو هستيم، بيشتر يك
اراده ساختگى است تا يك اراده اصيل؛ اين واقعيتى است كه با