اسم الکتاب : سير الملوك (سياست نامه) المؤلف : خواجه نظام الملک توسي الجزء : 1 صفحة : 287
پيش او شد و با ايشان يكى گشت و در پوستين
علويان افتاد و بعيب ايشان مشغول شد و تقرير كرد كه «سلطانى ايشان را نه درست بود،
بايد كه علوى بدين باشد نه بنسب.» و زفان داد ديلمان را كه «امامى بيرون آيد بمدتى
نزديك و من مقالت و مذهب او دانم.» ديلمان و گيلان رغبت كردند به اجابت كردن او و
بازار او بنزديك ايشان روا شد در ايام سيار شيرو و بعضى در ايام]821 a[ مرداويج زيار. مسكين
ديلمان و گيلان از باران بگريختند، در ناودان آويختند. راه سنّت طلب مىكردند،
بدام بدعت افتادند. پس يك چندى با او روزگار مىگذاشتند.
7- چون ديدند كه آن مدت كه او وعده كرده بود كه امام بيرون آيد
درگذشت گفتند «اصلى ندارد اين مذهب، پندارى اين مردكى طرار است.» بيك بار از وى
برگرديدند و بمحبّت اهل بيت رسول صلى اللّه عليه شدند. و قصد ابو حاتم كردند كه او
را بكشند. ابو حاتم بگريخت و در آن گريختن بمرد و كار مذهب سبعيان شوريده و بزيان
آمد. و بسيار مردم از آن مذهب برگشتند و بسنت بپيوستند و توبه بكردند و يكچندى
سبعيان سرگردان مىبودند و در سرّ اتفاقها مىكردند تا قرار اين مذهب بر دو كس
گرفت يكى بر عبد الملك كوكبى و ديگر بر اسحق كه مقيم رى بود و عبد الملك بگرده كوه
نشستى.
اندر بيرون آمدن باطنيان در خراسان و ماوراء النهر
8- و امير خراسان نصر بن احمد را از راه ببردند و بخراسان حسين بن
على مرورودى كه او را غياث باطنى كرده بود و چون بخواست مردن اين شغل بمحمّد نخشبى
داد و او را نايب خويش كرد و او يكى از جمله فلاسفه خراسان بود و مردى متكلم بود و
او را وصيّت كرد كه جهد آن كند تا نايبى آنجا بگذارد و خود از جيحون بگذرد و
ببخارا و سمرقند شود و آن مردمان را در اين مذهب آرد و بكوشد تا اعيان حضرت امير
خراسان نصر بن احمد را بعضى در اين مذهب
اسم الکتاب : سير الملوك (سياست نامه) المؤلف : خواجه نظام الملک توسي الجزء : 1 صفحة : 287