responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير المؤلف : طهرانى، سيد مصطفى    الجزء : 1  صفحة : 28

- يك ساعت از شب گذشته به سيدآباد رسيديم. اين ده مال مرحوم حاج سيد آقاى لاريجانى است. يك دو قلعه رعيت‌نشين داشت، قنات آبى هم داشت.

در كنار نهر آب قهوه‌خانه بود، فرود آمديم؛ نماز مغرب و عشا را ادا نموديم. خربزه و تخم‌مرغ خريدارى شده شام صرف نموديم.

- يك ساعت توقف كرده بدون آنكه اسب عوض نمايند روانه شديم.

- دو ساعت [و] ربع از شب گذشته به دولت‌آباد[1] رسيديم در آنجا مال عوض نموده، معطل نشديم، روانه شديم.

قريب نيم فرسخ كه آمديم در نزديكى قدرت‌آباد[2]، قادر متعال قدرتى فرمود و آن، آن است كه نهرى بود و پلى داشت خراب و باريك و جنب آن پل، سرازير [ى‌] زياد بود.

گارى را در آن سرازيرى اسب برداشت و [چنان‌] به سرعت مى‌رفت كه سورچى نتوانست جلوگيرى نمايد. در جنب پل، پاى يك اسب در مال‌بند گير كرد با دو دست راه مى‌رفت و سه اسب ديگر، گارى را مى‌بردند.

با آن حال، گارى به سر پل باريك خراب رسيد. همگى از حيات خود دست شسته و به مرگ دل بستيم. همگى به حضرت رضا توسل جستيم. فورا از افكارم اين رباعى در قلب خطور نمود:

اى درد تو درمان غم بى‌درمان‌

اى كوى تو سامان من بى‌سامان‌

بنگر كه ز منجنيق چرخ اوفتادم‌

برگير به دستت اى تو دست يزدان‌

لطف رضوى شامل حال مصطفوى و مرحمت ائمه طاهرين شامل حال حقير و ساير مسافرين گرديد، گويى گارى از روى هوا پريد و از نهر بزرگ و پل خراب گذشت و آن طرف نهر هم كه سرازير بود و نگاه داشتن گارى ممكن نبود، مع ذلك سورچى گارى را


[1] - دولت‌آباد: دهى است از دهستان قهاب صرصر بخش صيدآباد شهرستان دامغان.« لغت نامه»

[2] - قدرت‌آباد: دهى است ... كنار راه شوسه دامغان به سمنان‌[ يا سمنان به دامغان‌].« لغت نامه»

اسم الکتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير المؤلف : طهرانى، سيد مصطفى    الجزء : 1  صفحة : 28
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست