اسم الکتاب : سايه سار ولايت (منشور مطالبات مقام معظم رهبرى از دانشگاه و دانشگاهيان) المؤلف : خامنهاى، سيد على الجزء : 1 صفحة : 248
دعوت پيغمبر اهميتى نمىدادند. مىگفتند:
دانش براى ما كافى است و نيازى به دين شما نداريم. داستان قارون هم از همين مضمون
برخوردار است. در بخشهاىِ ديگر قرآن هم مضامينى در اين خصوص وجود دارد؛ اما همين
يك آيه بسيار گوياست.
روشنفكر
اساس نظام اسلامى بر اين است كه علم و ايمان و روشنفكرى با هم باشد؛
منتها هر كدام جايگاه مخصوص به خود را دارا باشد. علم ابزار است. علاوه براين،
مايهى معرفت و شناخت در يك دايرهى محدود است. هر علمى يك بخش از قلمرو زندگى را
روشن مىكند و به انسان و دارندهى خود، شناخت مىدهد. روشنفكرى، شناخت در يك
زمينهى ديگر است. منظورم از روشنفكرى، معناى رايج در فرهنگ مباحث فرهنگى-
انتلِكتوئل- نيست. منظورم روشنفكر به تعريف رايج در مباحث سياسى است؛ يعنى
كسى كه جريانهاى زندگى، واقعيتهاى موجود در محيط سياسى كشور،
دشمنها، دولتها و مبارزه را مىشناسد و بينش و ديدى عمومى در مسائل اجتماعى و
اساسى جهان و زندگى دارد. اين روشنفكرى است و اگر در اختيار انسانها باشد، آنها را
نسبت به خطرهاى عمدهاى كه زندگىشان را تهديد مىكند، آگاه مىسازد. دانشمندى كه
روحيهى روشنفكرى ندارد، به همان آسانى كه ممكن است روزى در خدمت حق قرار گيرد، در
خدمت باطل قرار مىگيرد. در دوران رژيم پهلوى، جماعت متخصّصان كشور در دانشهاى
مختلف- كه البته عدّهشان زياد نبود- زير بار زمامدارانى رفتند كه دستشان به كلّى
از علم و معرفت و فرهنگ تهى بود. آنها به راحتى زير بار رضاخانِ قلدرِ نادان كه از
علم و معرفت و فرهنگ، هيچ بهرهاى نداشت، رفتند و در مقابلش تا كمر خم مىشدند و
تعظيم مىكردند.
بىسوادى محمدرضا
محمّدرضا هم در نادانى و بىفرهنگى، همتاى پدرش بود؛ با اين تفاوت كه
او بىسوادى تربيت شده در محافل اروپايى بود و زبانهاى انگليسى و فرانسوى را در
كابارهها و فروشگاهها و عشرتكدههاى سوئيس و فرانسه و انگليس ياد گرفته بود.
تنها امتيازى كه داشت، همين بود. تربيت اروپايى داشت؛ مثل اروپايىها
اسم الکتاب : سايه سار ولايت (منشور مطالبات مقام معظم رهبرى از دانشگاه و دانشگاهيان) المؤلف : خامنهاى، سيد على الجزء : 1 صفحة : 248