اسم الکتاب : سايه سار ولايت (منشور مطالبات مقام معظم رهبرى از دانشگاه و دانشگاهيان) المؤلف : خامنهاى، سيد على الجزء : 1 صفحة : 189
نقطه رقابت بين آنها و روسها بود، صحنه را
در دست گرفتند و رقيب را كنار زدند. وقتى انگليسىها صحنه را در دست گرفتند،
بايستى چهكار مىكردند؟ اولين كارى كه عجولانه انجام دادند، عقد قرارداد 1298 و
99، و به اصطلاح، «قرارداد 1919» بود. نخست وزير آن وقت، «وثوقالدوله»، قراردادى
با انگليسىها امضا كرد، كه حاصل آن، دردست گرفتن امور ارتش و دارايى ايران، توسط
آنها بود.
سرگذشت سلسلهى پهلوى
مسلماً شما معناى اين حرف را مىدانيد! در يك كشور، امور ارتش و
دارايى، دستِ دولتِ اجنبى باشد! ببينيد چقدر تعجبآور است! اينقدر يك دولتِ
اجنبىپرور، و از اين طرف، اين قدريك دولتِ داخلى، حقير و خائن و پست؟! گيريم كه
دين نداشتند؛ آيا غيرت هم نداشتند؟! ناگهان بيايند و كشور و ملتى را كه قرنها
پرچم فرهنگ جهانى در دستش بوده است، بالكل تحويل دولتى ديگر بدهند؟! شما ببينيد
امروز كدام دولت- حتى دولت كوچك- حاضر است اين كار را بكند؟! نخست وزير ايران اين
كار را در دوران سلطنت كرد. سوابق اين آقايان، اينهاست. اين، اولين قدمى بود كه
انگليسىها برداشتند؛ اما بعد، با برخورد شديد روشنفكران و آزاديخواهان و علماى
بزرگ و روحانيون و بعضى از نمايندگان آزاد، و بيش از همه، مرحوم «مدرّس» و
«شيخمحمّد خيابانى» و امثال اينها مواجه شدند و قرارداد از بين رفت. البته پس از
الغاى آن قرارداد، راه ديگرى در پيش گرفتند، كه همان كارِ قرارداد 1919 را به شكل
بهترى مىكرد. يعنى آمدند و يك فرد نظامى را، كه از قبل سر و سرّى هم با وى
داشتند- اگرچه آن سر و سّر، با وضعيت جديد، مهم نبود- بر سركار آوردند. اين نظامى،
«رضاخان» نام داشت؛ كه فردى قلدر و جاهطلبى قوى بود. انگليسىها رضاخان را وارد
تهران كردند، و دست به كودتا زدند. او ابتدا «سردارسپه» لقب گرفت؛ بعد به
نخستوزيرى رسيد، و عاقبت هم شاه شد! اين، داستان و سرگذشتِ تشكيلِ سلسلهى پهلوى
است.
سياست انگليسىها
وقتى رضاخان در سال 1304 شمسى، رسماً پادشاه ايران شد، سالهاى متمادى
سياست انگليسىها را به نحو اكمل، در ايران اجرا كرد. يعنى به امورى پرداخت كه
دلخواه انگليسىها بود. و البته، خودِ اين ماجرا،
اسم الکتاب : سايه سار ولايت (منشور مطالبات مقام معظم رهبرى از دانشگاه و دانشگاهيان) المؤلف : خامنهاى، سيد على الجزء : 1 صفحة : 189