از ماجراهاى بسيار شگفت‌آور است.

سياست انگليسى‌ها، كه به وسيله‌ى رضاخان در ايران انجام گرفت، چه بود؟ اين بود كه عليه اسلام و مظاهر و نشانه‌هاى اسلام، كه از آن جمله، روحانيت، لباس روحانى، مدارس علوم دينى، مجالس روضه‌خوانى و چادر و حجاب زنان بود، وارد عمل شد. حتى فرهنگستانى كه در زمان رضاخان- در سالهاى 1313 و 1314- تشكيل شد، مقصودش اين بود كه لغات عربى را از لغات فارسى تفكيك، و از زبان فارسى خارج كند؛ به‌گونه‌اى كه حتى يك لغت عربى هم باقى نماند!

رضاخان هيتلرى‌

رضاخان، چنين سياستهايى را اعمال كرد. بعد از آن، كه حدود جنگ جهانى دوم بود، آلمان هيتلرى سربلند كرد؛ كه در ابتداى كار توانست مقدارى پيشرفت كند؛ اروپا را مجذوب و مقهور خودش سازد، و براى كشور گشايى، به ممالك ديگر هجوم ببرد. در اين مقطع، رضاخان، كه روحاً مثل هيتلر بود، ناگهان به سمت وى كششى پيدا كرد. ديد مثل اينكه بد نيست از زير بار اربابهاى قبلى خود- انگليسى‌ها- خارج شود و با هيتلر ارتباط برقرار كند! اما همين‌كه انگليسى‌ها فهميدند رضاخان متمايل به هيتلر شده است، بلافاصله از دو طرف، با متّفقين ديگر خود، دست به‌كار شدند.

پادشاهى محمدرضا

در جنگ جهانى دوم هم بر سر مسئله‌ى ايران، باز پاى روسها به وسط كشيده شد، و انگليسى‌ها همپيمان آنان شدند. بالاخره انگليسى‌ها وارد ايران شدند؛ رضاخان را تبعيد كردند، و پسرش را به‌جاى او گذاشتند. بنابراين، ملاحظه مى‌كنيد كه محمدرضا هم، به تدبير و تصويب و به دست انگليسى‌ها پادشاه شد!

نشانه‌ى فرنگى‌

وقتى سلسله‌اى اوّل تا آخر، با تدبير انگليسى‌هاى بيگانه و دشمن، و به دست آنها برسرِ كار مى‌آيد، مى‌خواهيد براى ايران كارى بكند؟! مى‌خواهيد چنين سلسله‌اى، براى فرهنگ، سيادت، سربلندى و آينده‌ى اين كشور، حركت سازنده و مثبتى انجام دهد؟!