3. ريشه‌هاى وقوع انقلاب‌

به نظر استاد مطهرى، براى شناخت ريشه‌هاى وقوع انقلاب اسلامى بايد تاريخ پنجاه ساله، بلكه صد ساله اخير را به‌خوبى تحليل كنيم:

آن عامل تعيين‌كننده‌اى كه همه عوامل ديگر را دربرگرفت و توانست همه طبقات را به‌طور هماهنگ در مسير واحد منقلب بكند، جريحه‌دار شدن عواطف اسلامى اين مردم بود.[1]

به نظر ايشان، در رژيم پيشين جريان‌هايى در كشور رخ داد كه ضد اهداف عاليه اسلامى و مخالف آرمان‌هاى مصلحان كشور بود كه عبارت‌اند از:

. استبداد خشن و سلب آزادى‌ها؛

. نفوذ استعمار نو، يعنى شكل ناپيداى استعمار؛

. دور نگهداشتن و بيرون كردن دين از صحنه سياست؛

. تلاش براى باز گرداندن ايران به جاهليت قبل از اسلام و ميراندن شعارهاى اسلامى؛

. تحريف ميراث گران‌قدر اسلامى؛

6. تبليغ و اشاعه ماركسيسم دولتى؛

7. كشتارهاى بى‌رحمانه، زندان‌ها، شكنجه‌ها و تبعيدهاى غيرقانونى؛

8. تبعيض و افزايش روزافزون شكاف طبقاتى به‌رغم ادعاى اصلاحات؛

9. تسلط عناصر غيرمسلمان بر مسلمان در دولت و ادارات؛

10. نقض آشكار قوانين و مقررات دين مبين اسلام؛

11. مبارزه با ادبيات فارسى اسلامى كه حافظ و نگهبان روح اسلامى ايران است، به نام مبارزه با واژه‌هاى بيگانه؛

12. قطع رابطه با كشورهاى اسلامى و برقرار كردن ارتباط با دولت‌هاى غيرمسلمان مانند اسرائيل و آمريكا.[2]

[1]. همان، ص 112.

[2]. مطهرى، نهضت‌هاى اسلامى در صدساله اخير، ص 74- 72.