هرچند اندك براى ترميم اين خطاها بوده است.[1] هرچند نسل جديد، به نقش عناصرى چون رهبرى، آرمان و فرهنگ در تحقق پديده انقلاب توجه مى‌كند، همچنان بسيارى از آنها اين نقش را مبنايى و اولى ندانسته، آن را در لابه‌لاى ديگر عوامل مطرح مى‌كنند.

ه) فراوانى نوشته‌ها درباره انقلاب اسلامى و ادله آن‌

اكنون انباشته بزرگى از نوشته‌ها درخصوص انقلاب اسلامى ايران وجود دارد؛ به‌گونه‌اى كه در مدت كوتاه 32 سال، اين تعدادِ گسترده از آثار و نوشته‌ها درباره جنبه‌هاى مختلف آن، به‌ويژه درباره چرايى و چگونگى وقوعش به رشته تحرير درآمد.

اين امر دليل‌هاى مختلفى داشت كه عبارت‌اند از:

1. ماهيت، آرمان و شعارهاى اسلامى انقلاب ايران و هدف آن در مبارزه با غده سرطانى اسرائيل، بازتاب آن بر شرايط سياسى منطقه و تأثير آن بر ملت‌ها، دولت‌ها، نخبگان و احزاب سياسى در جهان به‌ويژه جهان اسلام.

افزون‌براين، تصور نظريه‌پردازان انقلاب مبنى‌بر دنيوى بودن انقلاب‌هاى جديد و درك وقوع يك انقلاب با آرمان دينى- كه با عقيده مسلط زمانه سازگار نبود- باعث رويكرد نويسندگان به تحليل و بررسى انقلاب اسلامى ايران گرديد.

2. جايگاه محورى ايران پيش از انقلاب در دستيابى غرب به اهدافش در منطقه؛ وقوع انقلاب اسلامى، به‌منظور برهم زدن بازى سلطه بين‌المللى در كشورى كه حافظ منافع آمريكا و ساير كشورهاى غربى بوده است، ضمن به چالش كشيدن منافع غرب و آمريكا، موجب بروز خلأ بزرگ قدرت بوده، تهديد بزرگى است كه مى‌تواند لرزه‌ها و بحران‌هاى بزرگى را براى غربيان درپى داشته باشد. كما اينكه شاهد آن هستيم و با گذشت زمان شدت بيشتر و ابعاد گسترده‌ترى يافته، آينده‌اى مبهم و حتى ترسناك براى غرب، به‌ويژه آمريكا پديد آورده است.

3. وابستگى و نياز جهان به نفت خاورميانه و خليج فارس نيز بر اهميت جهانى ايران افزوده‌است. مى‌دانيم كه امروزه حتى بخش شايان توجهى از نفت مصرفى آمريكا از خليج‌فارس‌

[1]

. Goldstone, Toward a Fourth Generation of Revolutionary Theory.