اسم الکتاب : راز درخت سيب المؤلف : توكلى، يعقوب الجزء : 1 صفحة : 106
ديده بود با وجود اينكه به شدت زخمى هم شده
بود، داشت ديوانه مىشد و فرياد مىزد دخترم! دخترم! نامردها براى پول چرا دخترم
را كشتيد، چرا مرا نكشتيد؟ كه يكى از مأموران داد زد: تو را هم مى كشيم، ناراحت
نباش. بعد صداى شليك چند گلوله درآمد، من كه گلوله نخورده، وحشتزده به اين طرف و
آن طرف دويدم و چند بار با شكم نقش بر زمين شدم. اصلًا نفهميدم چه شد؟ كه ديدم توى
بيمارستان، آن مردك نامرد تازه موقعى سر و كلهاش پيداش شده بود كه بچهام سقط شده
بود. دخترك نازنينم تنها هفت ماهش بود، نيامده او را بردند.
اميلى: راستى آن دختر حامل چه چيزى بود؟
ماريا: بعدها فهميدم، پدرش تحت تعقيب مأموران كميته مشترك ضدخرابكارى
بود و بچهها مدتها از پدرشان اطلاع نداشتند و بعد از مدتها با تماس تلفنى
توانستند قرار بگذارند كه ساواك شنود مىكرده، مىفهمد كه پدر و دختر مىخواهند
همديگر را ببينند. نامهاش هم نامه خانمش به شوهرش بود. ولى ساواك برنامهاش كشتن
مخالفان بود با درگيرى مصنوعى، چرا كه 25000 تومان جايزه براى هر كشته، در آن زمان
مبلغ كمى نبود. پرداخت اين مبلغ از سال 53 به طور رسمى اجرا مىشد كه اين مسئله
سبب افزايش ميل ساواكىها براى كشتن مخالفان بود.
اميلى: چرا درگيرى مصنوعى؟
ماريا: گاهى پليس نمىخواست خود را گرفتار دستگيرى يك متهم سياسى
بكند و يا راجع به او سندى نداشت ولى مىخواست خودش را خلاص كند. به محض شناسايى
تيراندازى مىكرد و طرف را مىكشت، بدون اينكه در واقع درگيرى و خطرى در كار باشد.
در اين موقع هم يك گزارش كوچك كتبى، مبنى بر مقاومت مسلحانه شخص
اسم الکتاب : راز درخت سيب المؤلف : توكلى، يعقوب الجزء : 1 صفحة : 106