مظنون، براى هدر رفتن خون طرف كافى‌ست ديگر! كسى هم پاسخگوى مسئله نبود. ضمن اين‌كه مأموران، جايزه هنگفتى مى‌گرفتند.

آندره: همان‌طور كه گفتم خانم حسابى وارد بازى بودند.

ماريا: گفتم من در مواردى شاهد بازى بودم، نه وارد بازى؟ البته به خاطر همين نيز بارها احضار شدم و همين احضارها باعث از هم پاشيدن زندگى‌ام شد.

اميلى: احضار به ساواك؟ در ثانى احضار براى چى؟

ماريا: احضار براى تعهد دادن براى سكوت درباره آن‌چه كه ديده بودم و مخفى نگهداشتن يك جنايت واقعى.

آندره: با هدف انحراف بحث از طلاق و جدايى ماريا مى‌گويد:

خوب مادام بعد از درگيرى چرا شما را احضار كردند؟

ماريا: چون من در درگيرى براى تيراندازى آن‌ها مانع ايجاد كرده بودم. ولى شانس من اين بود كه به دلايلى نمى‌توانستند خيلى مرا نگه دارند. ضمن اين‌كه چيز دندان‌گيرى هم عليه من نداشتند. ولى نكته مهم اين بود كه من شاهد يك آدمكشى بى‌دليل بودم كه از من تعهدى مى‌خواستند درباره آن با كسى صحبت نكنم.

ژانت: ولى همين مسئله، باعث آشنايى شما با گروه‌هاى سياسى شد.

ماريا: بسيارى از كسانى كه ابتدا دستگير مى‌شدند، چندان آدم‌هاى حساس سياسى نبودند، ولى برخورد خشن ساواك، فشار و شكنجه بيش از حد براى اقرار در مورد جرائم انجام نشده و دخالت‌هاى بى‌مورد ساواك در زندگى افراد، خودبه‌خود باعث افزايش جوّ پليسى و سوق دادن مخالفان عادى به سمت اردوى مخالفان فعال و فداكار بود.

اميلى: يعنى حكومت خودش باعث گسترش مخالفت‌ها مى‌شد؟