البته اين «حقّ اطاعت» مشروط به شرايطى است كه در رهبرى اسلامى بايد
وجود داشته باشد تا موجب اطمينان گردد و آن «عصمت» رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله
و سلّم و امامان معصوم عليهم السّلام در زمان حضور است و «عدالت» و سلطه بر هواى
نفس در نايب الامام در زمان غيبت كه تصميم نهايى به صورت مطمئن و درست انجام مىگيرد
و غرض شخصى و هواى نفس در آن تأثيرى ندارد و اين بحث جداگانهاى دارد كه در ولايت
فقيه به آن اشاره كردهايم و به اين نتيجه رسيديم كه حقّ اطاعت رهبرى با صورت
مطمئنى كه دارد در طول دو شور مردمى قرار دارد و در رتبه متأخر از اين دو كانون
مردمى است، بنابراين، هيچ گونه استبداد دينى و يا ولايت و قيمومت بر صغار و مجانين
و امثال اين تعبيرات مغلطهآميز و افسونگر در نظام اسلامى وجود ندارد، مردم در
امور كشوردارى كاملا آزادانه هر چه را بخواهند مىتوانند انجام دهند و هر هنر و
علمى را بياموزند تا آنجا كه بتوانند به كرات آسمان بروند. اسلام در اين زمينهها
منعى كه ندارد هيچ، بلكه تشويق هم نموده است، آرى فقط احكام الهى بايد مراعات شود
كه آن هم به صلاح مردم و پاكى و عفت جامعه است.
4- تنظيم كارها بر اساس توكّل بر خدا
تنظيم كارها بر اساس توجه به خدا و خدمت به خلق و الهى بودن انجام
آنهاست و اينكه هدف اصلى در همه تشكيلات، خدايى بودن آن است كه اثر عميقى در امانت
و درستى مسئولين و خدمت به خلق خواهد داشت؛ زيرا در ذيل آيه «شور النّبى»
مىفرمايد پس از عزيمت و تصميم نهايى بر خدا توكّل كن، و كار را انجام بده.
قال اللّه تعالى: ... فَإِذا عَزَمْتَ
فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ....[1] چه شيرين
سخنى است و چه اميدبخش گفتارى كه رهبران اسلامى در هر پست و مقامى هستند بايد
مضمون اين آيه را در نظر داشته باشند و براى خدا عمل كنند، و از او يارى بخواهند و
به او دلگرم باشند: ... وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى
اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ