بلكه همه كشورهاى جهان اين چنين اختيارات را
به رئيس كشورشان مىدهند و بايد هم اين چنين باشد تا كشور اداره شود. بنابراين،
استبدادى در كار نيست.
(1) امّا اينكه آيا فقيه با ديگران در اداره كشور شور مىكند يا نه
همچنانكه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با مردم شور مىكرد و قرآن هم به
او دستور داد كه با مردم شور كن، تا آنجا كه به او فرمود: «اگر شديد و سنگدل باشى
مردم از اطرافت پراكنده مىشوند».[1] پاسخ اين
است كه اين مطلب از واضحات است فقيه يا هر رهبرى- جز در احكام قطعى اسلام- مخصوصا
در امور مهمّ كشور احتياج به شور و همفكرى ديگران دارد. و اين روش در مراجع تقليد،
ساليان دراز است كه عملى است، «مجلس استفتا» كه تشكيل مىدهند، روى همين اصل است،
معمول فقها اين است كه وقتى سؤالاتى از ايشان مىشود، در جلسه استفتا كه متشكّل از
جمعى از صاحب نظران در مسائل دينى و اجتماعى مىباشد، مطرح مىشود و پس از بررسى و
تبادل نظر و گفت و شنودهاى ممتد كه احيانا روزها طول مىكشد، پاسخ مىدهند كه اين
روش در امور جزئى و سؤالات كوچك در حوزه مراجع تقليد معمول بوده و هست.
با اين حال، چگونه باور مىكنيد كه فقيه جامع الشرايطى كه علاوه بر
مسئوليت دينى، مسئوليت سياسى و اجتماعى كشور را عهدهدار است، بدون شور با اهل نظر
و خبرگان متخصّص دستورى صادر كند؛ پس شور، يك امر حتمى است، مگر در حكم قطعى الهى
كه فرمان از خداست، نه از فقيه و نه از رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم.
امّا مجال دادن به علماى مكتبهاى فكرى ديگر. اگر منظور مكتبهاى غير
اسلامى باشد، مجال دادن به آنها از لحاظ عرضه فكر و انديشه- البته تا جايى كه موجب
اخلال و گمراهى مردم نشود- از نظر اسلام مانعى ندارد، بحث و انتقاد در مكتب اسلام
ممنوع نيست، بلكه از اين راه مسلمين ورزيدهتر و مخالفين اسلام ممكن است هدايت
شوند چرا كه لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ ....[2] (2) و اگر منظور، رهبرى و حكومت
ايشان بر ملّت مسلمان باشد؛ اين گفتار از عجايب و