(1) به عنوان مثال: چنانچه ارزانى ارزاق به
نفع اكثريّت ملّت باشد بايد آن را به قيمت نازله در معرض عموم قرار داد، هر چند به
ضرر گروه خاصّى باشد، اين مطلب يك امر عقلى و شرعى است. و براى نمونه به سخنان
امير المؤمنين عليه السّلام در عهدى كه به مالك اشتر مرقوم داشته است توجه
مىكنيم.
امام عليه السّلام به مالك اشتر چنين مىفرمايد:
«و ليكن احبّ الامور اليك اوسطها فى الحقّ، و اعمّها فى العدل، و
اجمعها لرضى الرّعيّة، فانّ سخط العامّة يجحف برضى الخاصّة، و انّ سخط الخاصّة
يغتفر مع رضى العامّة، و ليس احد من الرّعيّة اثقل على الوالى مؤنة فى الرّخاء و
اقلّ معونة له فى البلاء، و اكره للإنصاف، و اسأل بالإلحاف، و اقلّ شكرا عند
الإعطاء، و ابطأ عذرا عند المنع، و اضعف صبرا عند ملمّات الدّهر من اهل الخاصّة، و
انّما عمود الدّين و جماع المسلمين، و العدّة للاعداء العامّة من الامّة، فليكن
صغوك لهم، و ميلك معهم».[1] «اى مالك!
حتما بهترين امر نزد تو بايد ميانهترين آن در حق و شاملترين آن در عدل و
جامعترين آن در جلب رضايت توده مردم باشد؛ زيرا كه خشم توده، خشنودى خواص (و
اقليّتها) را پايمال مىكند ولى خشم خواص (و اقليّتها) با رضايت و خشنودى عامّه
جبران مىگردد. (اى مالك! بدان) سنگينترين بار بر دوش زمامدار هنگام گشايش و
كمترين كمكرسان هنگام بلا و فرسايش و بدانديشترين فرد هنگام انصاف و پيگيرترين
فرد، هنگام درخواست و ناسپاسترين انسان در برابر بخشش و سختپذيرترين كس هنگام
ترك بخشش و كمصبرترين فرد هنگام گرفتارى و بلا همانا خواص (و اقليّتهاى راحت طلب)
مىباشند.
و اما پايه دين و تشكيل دهنده جامعه مسلمين و پشتوانه اسلام در برابر
مخالفين، همانا توده ملّت مسلماناند، پس بايد ايشان را مقدّم دارى و تمايلت به
سوى آنان باشد».
امير المؤمنين عليه السّلام با اينكه توصيه مىكند كه نمايندهاش
(مالك اشتر) از حق و عدالت پيروى كند در عين حال مىفرمايد: «رضايت عامّه مردم را
در نظر بگيرد».