گفته امام عليه السّلام كه فرمود: «و اللّه فى عون المؤمن ما كان
المؤمن فى عون اخيه»[1].
«خداوند به بنده مؤمن خود كمك مىكند مادامىكه او به برادر خود كمك
نمايد».
از مجموع آيات و احاديث ياد شده و امثال آن چنين بر مىآيد آنچه را
كه عنوان «برّ، احسان، معروف و اعانت» بر آن صدق كند، رجحان عمل دارد و ولايت بر
آن- با فرض تشخيص موضوع- براى فقيه بلكه براى عموم ثابت است، اگر چه در موارد
دوران بين فقيه و غير او فقيه از آن جهت كه جامع الشرائط است، اولويّت دارد؛
چنانچه توضيح خواهيم داد.
3- اجماع (اتفاق)
(1) فقيه بزرگوار صاحب بلغة الفقيه[2]
مىفرمايد اجماع بر ثبوت «ولايت حسبه» براى فقيه به هر دو قسم آن (محصّل و منقول)
قطعى است.
4- حكم عقل به وجوب حفظ نظم
(2) البته حكم عقلى مزبور، راه مشخصى را براى حفظ نظم ارائه نمىكند،
بلكه به طور كلّى، حفظ نظم را لازم مىداند، ولى متشرّعه (مكتبىها) وظيفه دارند
كه حكم عقلى مزبور را به طريق مشروع (راههاى شرعى و مكتبى) پياده كنند، نه به هر
شكل ممكن، يعنى بايد نحوه اداره كشور و چگونگى حفظ نظم در كشورهاى اسلامى از شرع
گرفته شود، نه از قوانين موضوعه بشرى.
براى اين حساب، چگونگى و نحوه تطبيق امور حسبيه در كشورهاى اسلامى و
غير اسلامى با هم فرق پيدا مىكند؛ زيرا كشورهاى غير اسلامى نيز ضرورت حفظ نظم را
قائل هستند، چه آنكه اين حكم عقلى است، ولى در نحوه اجراى آن مقيّد به اسلام
نيستند و از طريق قوانين موضوعه آن را به مرحله اجرا مىگذارند و مسلمانان نظم
كشور