«گردش امور كشور و صدور احكام بايد به دست
علماى باللّه (علمايى كه خدا را شناختهاند و در رابطه با او خدمت به خلق مىكنند)
باشد.
در جملات بعد از آن فرمود: اگر شما (علما) صبر مىكرديد و به مبارزه
ادامه مىداديد، هرآينه امور الهى (در اداره كشور اسلامى) به شما ارجاع مىشد و
تصميمگيرى در آن و صدور فرمان از سوى شما مىبود و نتيجه آن به شما گزارش مىشد.
از اين سخنان، با كمال صراحت استفاده مىشود كه رياست كشور اسلامى و
حكومت آن تنها شايسته رهبران الهى است؛ زيرا حكومت اللّه جز از اين طريق، عملى
نيست.
نتيجه آنكه: كارى را كه دولتهاى خائن در كشورهاى اسلامى به زور در
اختيار گرفتهاند حقّ مسلّم علماى الهى است و اين همان معناى ولايت فقيه است.
فرق ميان اين دو نوع حكومت- حكومت جائرين و حكومت علماى باللّه- كه
امام عليه السّلام بدان اشاره فرموده، همان فرق ميان حكومت طاغوت و حكومت اللّه
است.
حكومت جائرين: حكومت جهل و شهوت و به بند كشيدن ضعفا و سلطه غاصبانه
بر كشور است.
حكومت علماى باللّه: حكومت علم و عدالت و دستگيرى از ضعفا و بالأخره
حكومت اللّه است.
نهضت سيّد الشّهداء عليه السّلام پيشواى آزادگان كشور براى سرنگون
كردن حكومت طاغوت و برپا داشتن حكومت اللّه بود.
ولايت فقيه همزمان با ولايت امام يا حكومت محلّى وابسته به حكومت
مركزى
(1) از سخنان امام حسين عليه السّلام در سخنرانى ذكر شده، چنين بر
مىآيد كه ولايت فقيه حتى در زمان امام نيز ثابت است؛ زيرا آن حضرت به علماى زمان
خود مىفرمايد: جريان امور كشور بايد به دست شما مىبود، ولى شما خودتان با
سهلانگارى و اختلاف آن را از