3- علّت وراثت معنوى «علم» است كه آن جهت
مشتركى است ميان پيامبران و علما و از اين روى مىتوان گفت كه ولايت علما به دليل
محدوديت علمشان نيز محدود به حدود خاصى است كه در ولايت انبيا چنين نيست.
بنابراين، ولايت عامّه فقيه نسبى است، نه مطلق.
4- علما اگر چه اكثرا علم را از ائمه اطهار عليهم السّلام فرا
مىگيرند و از اين روى وارث اوصيا و اوصيا وارث پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله
و سلّم هستند، ولى در عين حال صدق وارث، بر وارث وارث، صدق عرفى است و استعمال
واژه «وارث» در وارث مع الواسطه حقيقت است، نه مجاز، علاوه آنكه قرائن موجوده در
گفتار براى تعيين مراد كافى است.
وارث كيست و ميراث چيست؟
(1) در دلالت اين حديث بر «ولايت فقيه» از دو جهت بايد بحث كرد:
الف- وارث كيست:
(2) برخى از بزرگان[1] گفتهاند
به احتمال قوى منظور از «علما» در حديث فوق كه به عنوان وارث انبيا از آنها ياد
شده است، خصوص «امامان معصوم عليهم السّلام» هستند نه علماى امّت؛ زيرا در برخى از
احاديث، «علما» به امامان تفسير شده است؛ مانند گفتار امام صادق عليه السّلام:
«فنحن العلماء و شيعتنا المتعلّمون و سائر النّاس غثاء».[2]
«ما هستيم علما و شيعيان ما متعلّماند و باقى مردم (بىبندوبار) مانند كف روى آب
هستند».
در روايات ديگر عنوان «أُولُوا الْعِلْمِ و أَهْلَ الذِّكْرِ» كه در قرآن كريم آمده است،
تفسير به امامان معصوم عليهم السّلام شده است.[3]
با در نظر گرفتن اين احاديث، بايد «علما» در حديث مورد بحث نيز تفسير به امامان
معصوم عليهم السّلام شود كه وارث پيامبرانند.
[1] - مانند محقّق كمپانى قدّس سرّه در حاشيه مكاسب ج
2/ 385- 386 و ديگران.