از اين روى، بايد مردم در اصل انتخاب وكيل بسيار دقت كنند و
شايستهترين افراد را از لحاظ ايمان و تقوا به مجلس بفرستند و جنبههاى عاطفى و
حزبى و وعدههاى توخالى و تبليغات فريبنده را بكلّى از خود دور نگه دارند.
حكومت دموكراسى و پناهگاهى به نام «اكثريّت»
(1) بديهى است، در ميان افراد هر ملّتى كه در انتخاب قوه مجريه و يا
قوه مقننه آزاد باشند، اختلاف نظرهاى بسيارى به وجود خواهد آمد و متقابلا كانديداى
رياست جمهورى و يا وكالت مجلس براى جلب اكثريّت، آزادى تبليغ دارند.
از آنجا كه تاكنون ديده نشده تمام افراد ملّت در انتخاب يك فرد، يا
تصويب يك قانون، اتفاق نظر داشته باشند، و بالأخره افرادى هر چند كم، مخالف پيدا
مىشود؛ سؤال اين است اختلاف نظرها را چگونه و با چه وسيلهاى مىتوان حلّ كرد؟
چنانچه گفتيم روشى را كه جهان امروز در حكومتهاى دموكراسى راه حل اين
مشكل دانسته، «آراى اكثريّت» است و آن را تا حدّ نصف به علاوه يك، توسعه دادهاند.
سؤال ديگرى كه در اينجا مطرح مىشود اينست كه: آيا اين روش فى نفسه
روش صحيحى است يا خير؟
سومين سؤال آنكه: اسلام چه ارزشى براى اكثريّت قايل مىباشد؟
از سؤال اوّل مىتوان چنين پاسخ داد كه: اكثريّت (به معناى جمع
اعداد) منهاى منطق، استدلال و بينش صحيح، داراى هيچ گونه ارزش عقلى و يا علمى و يا
تجربى نيست؛ زيرا ارزشها- از ديدگاه عقل و علم- بستگى به واقعيتها و شناخت حقايق
دارد. و تجربه نشان داده است كه چگونه تبليغات دروغين و فريبنده سياستمداران براى
جلب اكثريّت در مردم اثر مىگذارد و بسيار ديده شده كه يك فرد آرا و نظريات خود را
به خورد مردم داده و در زير پوشش بيان شيرين و يا قلم شيوا توانسته است باطلى را
به صورت حق و اوهامى را به صورت حقايق نشان دهد و افكار مردم را دزديده و بر كانون
مغزى ايشان