(1) از آنجا كه آيين اسلام هر گونه تعصبات نژادى، زادگاهى، زبان، رنگ
و غيره را نفى مىكند و متكى بر يك اصل كلّى و جامع- جامعيت فرهنگ اسلامى و حاكميت
اللّه- مىباشد، حكومتهاى ملّىگرايى را- به معناى غربى آن- و نه به معناى
وطندوستى و دفاع از حقّ حاكميّت ملّى كه به معناى آزادى در مقابل ديكتاتورى است،
محكوم مىكند و شعوب و قبايل را تنها به عنوان معرف و شناسايى ارج مىنهد، نه به
عنوان انگيزه برترىخواهى و تفوق طلبى، كه در ملّىگرايى به مفهوم غربىاش وجود
دارد؛ زيرا مفهوم غربى آن سبب استضعاف ساير ملّتها و به بند كشيدن آنها از طريق
تفوق اقتصادى، سياسى و غيره مىباشد و يا لااقل رو در روى يكديگر قرار گرفتن و
منشأ اختلاف و ستيز شدن است كه چنين روشى به حكم عقل و وجدان، محكوم و غير قابل
قبول مىباشد.
چنانچه قرآن كريم مىفرمايد:
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ
أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ
عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ ....[1]
«اى مردم! ما همه شما را از يك مرد و زنى آفريديم و شما را ملّتها و قبيلههاى
مختلف گردانيديم تا (با قرب و بعد نژادى) يكديگر را بشناسيد و بدانيد كه (اصل و
نسب نژادى مايه افتخار نيست بلكه) بزرگوارترين شما نزد خدا باتقواترين شما
مىباشد».
در مكتب اسلام، ملّيت تنها براى معرفى و شناسايى است، نه براى تفوق
طلبى، البته اسلام عموم ملّتها را در خود فرا مىگيرد و به آداب و رسوم آنها- تا
آنجا كه بر خلاف آيين دين نباشد- احترام مىگذارد و از اين جهت اسلام، دين شامل و
فراگير و جهانى است.
ملّت در مفهوم قرآنى
(2) در قرآن كريم ضمن آياتى از گرايش، به (ملّت پيامبران) ستايش شده
و از پيروى