حكومت ملّى به معنا و مفهوم «دموكراسى»
كاملا فرق دارد؛ چنانچه توضيح خواهيم داد.
گويا كه ما در تقسيم حكومتها به چهار نوع فوق الذكر (حكومت فردى،
گروهى، ملى و دموكراسى) تا حدّى از اصطلاح سياسى در تقسيم حكومتهاى روز، خارج
شديم؛ زيرا حكومت ملّى- در اصطلاح سياسى روز- به معنا و مفهوم ديگرى است كه خواهد
آمد.
تقسيم رباعى مزبور، تنها بر اساس يك تصور ذهنى است كه احتمالات آن
بيش از چهار صورت نيست؛ زيرا تصورات عقلى حكومت بشرى چنين است كه قدرت حاكم بر
جامعه يا يك فرد است يا بيشتر و در فرض دوم يا كلّ جامعهاند، يا گروه و قسمتى از
آن و در فرض اخير آن گروه حاكم يا اقليّتاند يا اكثريّت و در مجموع، چهار نوع
حكومت، صورت ذهنى پيدا خواهد كرد و امّا خطمشى اقليّتها يا اكثريّتها چيست و چگونه
است بحث جداگانهاى است كه بايد در مكتبهاى سياسى از آن سخن گفت.
حكومت ملّى به مفهوم سياسى روز (ناسيوناليسم)
(1) حكومت ملّى يا (ملّىگرايى) در اصطلاح سياسى امروز به معناى
حكومتهايى است كه عمدتا بر اساس چهار وحدت نسبى- خاك (سرزمين يا زادگاه) زبان،
نژاد و فرهنگ- تشكيل مىشود و بر مبناى جامعيّت يك يا چند عامل ياد شده، تمركز
قدرت سياسى به وجود مىآيد كه در جهان امروز- به لغت فرانسه- از آن تعبير به
«ناسيوناليسم» (ملّىگرايى) مىشود كه به معناى نوعى روال حكومتى است و ريشه
تاريخى آن به «ناسيوناليسم» غربى و انقلاب فرانسه و پى درآمد آن انقلابهاى ديگر
غربى مانند ناسيوناليسم ژرمن مبتنى بر اعتقاد برترى نژاد مزبور و نبوغ ذاتى آن،
منتهى مىگردد.
«ناسيوناليسم»، از واژه (ناسيون) به معناى «ملّت» مشتق است و مفهوم
ملّىگرايى متعصب و دشمنى با ساير ملل را در بر دارد، بنابراين، با ميهنپرستى و
دفاع از حقّ حاكميّت ملّى، فرق روشنى دارد؛ زيرا مفهوم حقّ حاكميّت ملّى عبارت است
از ضد استبداد فردى و يا گروهى، ولى مفهوم «ناسيوناليسم» به معنى برتر شمردن و
والا دانستن همه خصايل و ويژگىهاى ملت خود بر ملّتهاى ديگر است.