اكثرا گرفتار هواها و هوسها و دستهبنديهاى
قبايلى و امثال آن و كينهتوزيها و نفاقها با اسلام و مسلمين هستند- واگذار نكرده
است.
(1) به هر حال، شيعه را عقيده بر اين است كه نصب امام[1] مانند نصب نبى، يك امر ضرورى عقلى
و الهى است و عموم مسلمين در اين جهت اتفاق نظر دارند كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه
عليه و آله و سلّم داراى مقام زعامت اسلامى از طرف خداى متعال بوده؛ يعنى مقام و
منصب اعطايى الهى، نه اينكه از جانب مردم به آن حضرت تفويض شده باشد و ميان شيعه و
اهل تسنن خلافى نيست و تا اينجا عموم مسلمين متفق هستند، سخن در اين است كه پس از
پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تكليف (ولايت، زعامت و ولايت امر) چيست؛
زيرا مردم براى اينكه اجتماع متزلزل نشود و هرج و مرج به وجود نيايد، بايد از كسى
و مقامى به عنوان حاكم و ولى امر اطاعت كنند، آيا اسلام در اين باره وظيفهاى معين
كرده؟ و يا بكلّى سكوت اختيار كرده است. و اگر وظيفهاى معيّن كرده چگونه است؟ آيا
به خود مردم واگذار كرده و اختيار داده است كه بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و
آله و سلّم هر كه را مىخواهند خود انتخاب كنند و بر ديگران اطاعت از او واجب است؟
انتخابكنندگان بايد چه كسانى باشند آيا عموم مسلمين يا گروه خاصى؟ آن گروه چه
كسانى هستند؟ اگر در اين باره اختلاف نظر به وجود آمد، راه حل سياسى چيست آيا
اكثريت يا چيز ديگر؟ و يا اينكه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قبل از
رحلت، شخص معيّنى را براى جانشينى خود در اين مقام بزرگ و پراهميت تعيين كرده؟
اينها كلّا سؤالاتى است كه مطرح است. اعتقاد به حق شيعه بر اين است كه ولايت امر
با تعيين رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم منحصر در دوازده امام معصوم عليهم
السّلام مىباشد كه در بحث شناخت (ولى امر) بدان اشاره مىكنيم.
4- آياتى از قرآن كريم
(2) به آياتى از قرآن كريم نيز درباره ولايت زعامت مىتوان استدلال
نمود:
[1] - يعنى امامت انتصابى است نه انتخابى، چنانچه خواجه
نصير الدين طوسى قدّس سرّه در كتاب ارزشمند تجريد الاعتقاد و علامه در شرح آن بيان
فرمودهاند.