كلّ عيب المؤمّل للنّجاة المرتجى للشّفاعة
المفوّض اليه دين اللّه ...».[1]
اشكال:
(1) در قرآن آياتى وجود دارد كه بكلى ولايت تفويض در تشريع احكام را
از غير خداى تعالى نفى مىكند. مانند:
... إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ إِنِّي أَخافُ إِنْ
عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ.[2]
«من (پيامبر) جز از وحى الهى پيروى نمىكنم و اگر معصيت پروردگارم را بكنم از عذاب
روز بزرگ، بسى بيم دارم».
و در جاى ديگر مىفرمايد: إِنْ هُوَ
إِلَّا وَحْيٌ يُوحى.[3]
« (پيامبر) آنچه را كه مىگويد، وحى الهى است كه بر او نازل شده است».
اين قبيل آيات به طور كلى اختيارات در دين و احكام را از رسول اكرم
صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سلب مىنمايد و به طور مطلق در اختيار خداى بزرگ
قرار مىدهد، اكنون جمع بين اين آيات و روايات ياد شده چگونه خواهد بود؟
پاسخ:
(2) هيچ گونه تنافى به نظر نمىرسد؛ زيرا ولايت تفويض بدين معنا نيست
كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در برابر خداى بزرگ، در احكام اسلام
تصرف بنمايد و چيزى بگويد كه بر خلاف خواسته خدا باشد، بلكه ولايت تفويض بدين
معناست كه با اذن و امضاى پروردگار جهان كارى را انجام دهد، نه مستقلا مانند ولايت
تكوينى كه با اذن خداى متعال، اولياى الهى در جهان هستى تصرفاتى انجام مىدهند و
آيات ياد شده، ولايت استقلالى را نفى مىكند نه غير استقلالى را؛ زيرا در متن آيه
اوّل در برابر تبعيت از وحى، عصيان مطرح شده است و مىگويد: «من از وحى پيروى
مىكنم و از معصيت خدا مىترسم» و روشن است كه ولايت تفويض غير استقلالى هيچ گونه
معصيتى نيست، بلكه با اذن خدا عملى انجام مىشود و در آيه دوم در برابر وحى، «هوى»
را قرار داده است؛
[1] - به نقل از محدث قمى/ مفاتيح/ در اعمال روز جمعه.