رابعا: از همه اينها گذشته، آيا معقول است
كه بگوييم: امام حسن عليه السّلام نمىتوانست خوب و كامل وضو بگيرد؟ در حالى كه در
كنار جدّش، رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و پدر بزرگوارش، على عليه السّلام
روزگارى را سپرى كرده بود و دريايى بىپايان از علم و فضيلت بود و از آغاز طفوليت
به همه پرسشهايى كه از سوى جدّ گرامىاش، رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و پدرش،
امير المؤمنين عليه السّلام در مناسبتهاى مختلف به وى حواله مىشد، پاسخ مىداد.[1]
خامسا: اگر- آنطور كه طه حسين مىپندارد- امام حسن عليه السّلام به
معناى دقيق كلمه عثمانى بود، پس حتما حضرت با تصرفات و اعمال ناشايست و خلاف شرع
عثمان كه با كتاب و سنّت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله سازگار نبود، موافق بوده
است! و حال اين كه چنين احتمالى در حق حضرت مجتبى كاملا مرود است؛[2] چرا كه خود در تعريف سياست فرمود:
«از جمله حقوق زندگان، اين است كه مادامىكه زمامدار با تو به درستى
رفتار كند، تو نيز با وى به درستى و اخلاص عمل نمايى، و آنگاه كه از راه راست
منحرف شود، فريادت را در برابر او بلند كنى ...».
و واضح است- همانطور كه طه حسين نيز قبول دارد- عثمان و كارگزارانش
از مصاديق بارز اين فرمايش امام بودند.
سادسا: در مورد روايت ديگر مىگوييم: اين كه در اين روايت آمده كه
حسن عليه السّلام به پدرش گفت كه مدينه را ترك كند، به نظر ما نمىتواند درست
باشد؛ چرا كه طلحه و زبير و ديگر دنياخواهان و فرصت طلبان در كمين چنين موقعيّتى
بودند، تا به اهداف شوم خود برسند. ابن ابى الحديد پس از ردّ اين نظر كه