اسم الکتاب : اوضاع سياسى اجتماعى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى المؤلف : حسين زاده شانه چى، حسن الجزء : 1 صفحة : 179
منحصر نمىشد، بلكه به مسائل ديگرى چون امور
قضايى نيز تسرّى مىيافت، به طورى كه گاه آنان در مسائل مربوط به قضاوت و شهادت در
محاكم اهل سنت مشكل داشتند شهادت و گواهى ايشان مورد قبول واقع نمىشد، چنانكه
پيشتر، محمد بن عبد الرحمن معروف به ابن ابى ليلى، قاضى كوفه در قرن دوم هجرى
اعلام كرده بود كه گواهى شيعيان [در محاكم قضايى] روا نيست[1]
و قاضى ديگرى از همين شهر، به نام محارب بن دثار، كسانى را كه بهعنوان شاهد نزد
او مىآمدند، مىآزمود و عقيده آنان را درباره ابو بكر و عمر مىپرسيد؛ اگر خلافت
و دوستى آن دو را پذيرفته بودند شهادتشان را قبول مىكرد وگرنه نمىپذيرفت.[2] اين نگرش گاه چنان افراطى مىشد كه
شيعيان را از زمره مسلمانان خارج مىساختند، چنانكه نقل شده است محارب بن دثار
مذكور، غيبت شيعيان را جائز مىدانست و بدين امر حكم مىنمود.[3]
اين ديدگاه افراطى زمانىكه با نسبتهاى ناروايى همراه مىشد، شدت بيشترى مىيافت
مثلا برخى قاضيان اهل سنت به اين بهانه كه شيعيان به قواعد و احكام طلاق پاىبند
نيستند، ازدواج اهل سنت با آنان را روا نمىدانستند و از آن نهى مىكردند. حكايت
شده است كه زنى نزد قاضى شهر كوفه، حفص بن غياث نخعى رفت و درباره ازدواج با پسر
عموى خود از او نظر خواست؛ قاضى در جواب او اظهار داشت كه اگر پسر عمويش ميگسار يا
شيعه نيست با او ازدواج كند و براى اين فتواى خود اينگونه دليل آورد كه شيعيان از
طلاق دادن باكى ندارند.[4] همين
قاضى، در جاى ديگر، براى عدم جواز ازدواج با مردان شيعه، اينگونه دليل مىآورد كه
آنان پس از سه بار طلاق دادن