اسم الکتاب : انديشه سياسى امام خمينى( ره) المؤلف : فوزى، يحيى الجزء : 1 صفحة : 100
اسلام واقعى، احكام اجتماعى و سياسى بر احكام فردى غلبه دارد،
اما متأسفانه در طول تاريخ عمدتاً احكام فردى مطرح شده است.[1]
بنابراين «هركسى بگويد اسلام به زندگى چه كار دارد، اين جنگ با اسلام است؛ اين
نشناختن اسلام است. اسلام به سياست چه كار دارد، اين جنگ با اسلام است.»[2]
به سخنى ديگر، اسلام براى رشد انسان آمده و بخشى از حيات او، حيات سياسى و اجتماعى
است و جامعيت دين ايجاب مىكند سياستْ بخشى از دين و همسو با آن باشد. از همينرو،
اسلامباوران بايد محيط سياسى خود را با آموزههاى دينى خود هماهنگ و در حوزه
سياست دخالت كنند. بر اين اساس، امام براين باور است كه اسلام، سياست است؛ حقيقت
سياست است.[3] حكومت عدل، سياست است؛ تمام
معناى سياست است.[4] بنابراين هركه گمان كند دين
از سياست جداست، نه دين را شناخته و نه سياست را.[5]
برهمينپايه، رابطه دين و سياست از ديدگاه امامخمينى رابطهاى عام و
خاص مطلق است؛ بدين معنا كه سياست در درون دين جريان دارد و ضوابط و اصول كلى خود
را از شريعت مىگيرد تا راه را براى حركت تكاملى انسان هموار سازد.
دو. يكسان بودن هدف دين و هدف سياست
از منظر امامخمينى، دين و سياست براى هدايت انسان به سوى سعادت،
درپى تحققعدالت در جامعهاند، ازاينرو نمىتوانند از يكديگر جدا باشند. وى
دراينباره سياست رابه سياست شيطانى، مادى و الهى بخشبندى مىكند. ايشان سياست
شيطانى را مبتنى بردروغ و خدعه و فريب مىداند و معتقد است اسلام با اينگونه
تعريفِ از سياست بيگانهاست.
دومين نوع سياست از نگاه امامخمينى، «سياست حيوانى است ... و آن
سياستى است ... راجع به مرتبه حيوانيت انسان.»[6]
چنين سياستى بخشى از نيازهاى انسان را تأمين مىكند، اما