حضرت، در
بيانى ديگر، آفاتى را مطرح مى كند كه باعث مى شود انسان از حق دور بيفتد و به حق
نرسد و در عوض به سوى باطل كشيده شود. تمايلات افراطى، حبّ و بغض افراطى، عشق بيش
از اندازه و دشمنى بيش از حد است كه انسان را از مسير حق و از هدف حق دور مى كند.
همان جمله معروفى كه در خطبه 127 نهج البلاغه تكرار شده مى فرمايد:
دومى
هم دشمن افراطى است. دشمن بيش از حد و اندازه كه آن هم افراطگرى است و او را به
خارج از حق مى كشاند.
در
نهج البلاغه مباحث بسيار ارزشمندى در زمينه حقوق و نيز حق و باطل و ضرورت تشخيص
حق و عمل به حق و حمايت از حق و مقابله با باطل آمده است. موضوع امامت و ولايت
بهعنوان يكى از اساسى ترين شاخص هاى حق پذيرى و حق شناسى و عمل بحق بيان شده و معيارهاى
روشنى را براى اطاعت ارائه فرموده اند: «إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ
بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِيه».[1]
امام
(ع) در اين مسير، موانع و عوامل بازدارنده را نيز به تفصيل بيان فرموده و ريشه
بسيارى از شبهات و فتنه ها، تحريف ها و انحرافات و لغزشها را تبين فرموده اند تا
راه براى تشخيص درست هموار گردد. البته خود اين دو مسئله بهصورت دو موضوع در نهج
البلاغه شريف، قابل بحث و بررسى و تحقيق همه جانبه است. شناخت حق و باطل بهويژه
در فتنه ها و جريانهاى اجتماعى و
[1] . محمد بن حسين شريف الرضى، نهج البلاغه، تحقيق:
صبحى صالح، قم: هجرت، 1414 ق، ص 248.