اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 43
مجازى،باهم اتفاقنظر و اشتراك
دارند؛مثلا در تمام زبانها،از«رجل شجاع»تعبير به«اسد»مىكنند؛چون مناسبت دارد.يا
از رجل«بليد»تعبير به«حمار»مىكنند.يا از «ضرب شديد»تعبير به«قتل»مىكنند.يا
از«رجل مكار»تعبير به«روباه»مىكنند.
تبصره:الكلام فى المجازات:فيها ثلاثة
اقوال:1.لها وضع نوعى من حيث المادة و الهيئة،2.القول بان استعمالها فى المعنى المجازي لا ربط له
بالواضع بل هو منوط باستحسان طبع المستعمل،3.القول
بان الالفاظ لم تستعمل فى غير ما وضعت له اصلا حتى فى المجازات...(حقيقة ادعائيه
سكاكى).
8.دلالت تابع اراده است
آيا دلالت وضعى،تابع علم به وضع است يا
تابع ارادۀ متكلم.چند مقدمه:
1.در منطق گفتهاند:دلالت سه قسم است:الف.عقلى،ب.طبيعى،ج.وضعى،از اين
اقسام،قسم سوم مورد بحث است.
2.دلالت وضعى،بر دو قسم است:الف.لفظى،ب.غير لفظى؛و هر دو مورد بحث است.
3.دلالت وضعى لفظى را علما گوناگون تقسيم كردهاند؛مشهور گفتهاند:دلالت
وضعى لفظى دو قسم است:الف.تصورى،ب.تصديقى.
دلالت تصورى عبارت است از اينكه ذهن
انسان،به مجرد شنيدن يك لفظ از هر گويندهاى به معناى موضوع له آن لفظ منتقل شود و
آن معنا را در ذهن خود تصور كند؛خواه اين معنا مقصود گوينده باشد و يا اين معنا را
اصلا اراده نكرده باشد.دو مثال:
الف.همۀ مواردى كه
متكلم،لفظ را در معناى مجازى استعمال كرده و معناى حقيقى را اصلا اراده و قصد
نكرده است،ولى به مجرد گفتن«اسد»،معناى حقيقى آنهم در ذهن شنونده خطور مىكند.
ب.شخصى كه معناى كلام را قصد نكرده
است،بلكه سهوا و از روى فراموشى گفته«زيد»و يا در خواب گفته«زيد»و يا مىخواسته
بگويد«عمرو»،ولى گفته«زيد».
در همۀ اينها معناى
لفظ«زيد»به ذهن شنونده خطور مىكند؛با اينكه هرگز قصد و ارادهاى نبوده است.پس
دلالت تصورى،تابع اراده نيست.
اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 43