responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على    الجزء : 1  صفحة : 42

قبول دارند كه استعمال لفظ در معناى مجازى،صحيح است،اما اختلاف در اين است كه آيا اين صحت استعمال،تابع اذن و ترخيص واضع است و داير مدار علايق بيست و پنج‌گانه‌اى كه در علم بيان مذكور است و خود واضع اين‌ها را اذن داده و وضع نوعى دارند يا اينكه صحت استعمال،تابع ذوق و طبع انسان است تا طبع انسانى چه بپسندد و هركجا طبع انسان،استعمالى را حسن شمرد و دلپذير بود،استعمال صحيح باشد و هركجا طبع تقبيح كرد،استعمال صحيح نباشد؟

در اينجا دو نظريه وجود دارد؛جمعى-كه مشهور قدما باشند-قول اول را پذيرفته‌اند و لذا قائل به«وضع نوعى»هستند و جمعى-كه مشهور متأخرين از اصوليان باشند-قول ثانى را گفته‌اند(مثل آخوند و نايينى).جناب مظفر مى‌فرمايد:

به نظر ما قول ثانى رجحان دارد.

و بر اين مطلب،يك دليل و يك مؤيد مى‌آورد.

اما دليل:اين يك امر وجدانى است.هركس به وجدان خود مراجعه كند،مى‌يابد كه استعمال كلمۀ«اسد»در مورد«رجل شجاع»صحيح و دلپسند است؛خواه واضع اجازه بدهد و خواه ندهد.متقابلا استعمال«اسد»در مورد انسانى كه دهانش بدبو است،صحيح و طبع‌پسند نيست؛و لو واضع اين را اجازه بدهد.پس تابع ترخيص واضع نيست.

مثال ديگر:حاتم طايى،انسان جواد است و فرضا قد بلند هم هست.اما استعمال «حاتم»در مورد«زيد جواد»و«عمر و جواد و...»حسن است و طبع‌پسند؛و لو واضع منع كند.متقابلا استعمال«حاتم»در مورد رجل قدبلند،حسن نيست؛و لو واضع اذن بدهد.پس تابع اذن او نيست.

مثال ديگر:اطلاق لفظ«قمر»بر شخص حسن الوجه و زيبا،صحيح است و لو واضع منع كند.

اما مؤيد:شاهد بر اينكه«صحت استعمال،تابع طبع و ذوق است»اين است كه مى‌بينيم اغلب معانى مجازى،در لغات مختلف مورد اشتراك است؛يعنى اهل لغت‌هاى مختلف،با يكديگر اختلاف زبانى دارند.با اين وجود در مقام استعمال

اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على    الجزء : 1  صفحة : 42
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست