اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 308
پس عود استثنا به جملۀ
اخير،اجماعى است و مورد قبول همگان است،اما بعضىها مىگويند:كلام ظهور در اين
معنا دارد و متفاهم عرفى از كلام همين است و بعض ديگر مىگويند:از باب قدر
متيقن،كه به حكم عقل باشد،عود به اخيره مىكند و لو خود كلام ظهور در اين نداشته
باشد.
مخصصات متصله چهار قسم است:
1.استثنا،2.وصف،3.شرط،4.غايت.
اين نزاع اختصاص به استثنا ندارد و در
ساير مخصصات هم هست ولى عادت اصوليان بر اين جارى شده كه بحث را در استثنا طرح مىكنند
و ساير مخصصات را ملحق به استثنا مىكنند،كما قاله صاحب المعالم رحمه اللّه.
با حفظ اين مقدمات،وارد بحث مىشويم:
اقوال در مسئله
در مسئله چهار قول است:
1.ابو حنيفه و پيران او گفتهاند:كلام ظهور دارد در رجوع استثنا فقط به جملۀ
اخيره،و عودش به ساير جملات،محتاج به قرينه و دليل خاص است و از ظاهر كلام فهميده
نمىشود.
2.شيخ طوسى و صاحب معالم و علماى شافعيه گفتهاند:كلام ظهور دارد در رجوع
استثنا به جميع جمل،و رجوعش به اخيره تنها،محتاج به قرينه و دليل خاص است و از
ظاهر كلام فهميده نمىشود.
3.آخوند رحمه اللّه و غزالى و غيرهما فرمودهاند:كلام ظهور در هيچكدام
ندارد،نه ظهور در رجوع به اخيره،نه ظهور در رجوع به جميع جمل،بلكه دست ما از ظاهر
كلام كوتاه است.
آرى،رجوعش به اخيره،از باب قدر متيقن
است كه به حكم عقل است و ربطى به ظاهر لفظ ندارد اما ما عداى جملۀ
اخيره،نه ظهور در ما عدا الخاص دارد و نه ظهور در عموم،بلكه مجمل مىشوند،چون«ما
يصلح للقرينية»كه وقوع الاستثناء،عقيب الجمل المتعدّدة باشد،در كلام هست،لذا جلوى
ظهور عام را مىگيرد و ما نمىدانيم
اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 308