responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على    الجزء : 1  صفحة : 234

افضل الناس است و...

اما حصر بالمعنى الاعم،عبارت است از مطلق امورى كه مفيد حصر هستند و لو مستقيما و بالمطابقه نباشد بلكه بالملازمه و بالمفهوم باشد.مثل:استثنا،كه معناى التزامى‌اش«حصر»است ولى اختصاص به حصر ندارد و معناى مطابقى‌اش اخراج است مثل:فشربوا منه الا قليلا.كه«الا»ى استثنائيه است.حال،بحث ما،در مفهوم حصر،دربارۀ«حصر به همين معناى ثانى»است.اى بالمعنى الاعم.

امورى كه مفيد حصر هستند و دلالت بر حصر مى‌نمايند

1.دسته‌اى،به توسط ماده،دلالت بر حصر مى‌كنند.2.و دستۀ ديگر،به توسط هيئت، دال بر حصر هستند.

اما دستۀ اول،كه نامش را مى‌گذاريم ادوات الحصر.از آنجا كه ادوات حصر و كلمات داله بر حصر متفاوتند و هركدام احكام مخصوصه‌اى دارند و،در جميع صور، مفيد حصر نيستند،لذا ناگزيريم كه هركدام را جداگانه مطرح و بررسى نماييم.

يكى از ادوات حصر،كلمۀ«الا»است.«الا»به سه معنا به كار مى‌رود:

1.«الا»ى وصفى،2.«الا»ى استثنائى،3.«الا»ى حصرى.

اما«الا»ى وصفى:آن است كه صفت واقع شود براى ما قبل خودش(همانند بقيه اوصاف).«الا»ى وصفى هميشه به معناى«غير»استعمال مى‌شود.مثل:لو كان فيهما آلهة الا الله،اى غير اله.اين قسم حكمش اين است كه داخل در مفهوم وصف است.

چون وصف در آنجا عبارت بود از مطلق چيزى كه صلاحيت دارد كه موضوع را تقييد بزند و در كلام محدوديتى ايجاد كند؛«الا»ى وصفى چنين است.لذا اگر گفتيم جملۀ وصفى مفهوم دارد،اين«الا»ى وصفى هم مفهوم پيدا مى‌كند،و الا فلا.و از آن رهگذر كه ما،در مفهوم وصف،مدعى شديم كه وصف مفهوم ندارد،اينجا هم مى‌گوييم:«الا»ى وصفى مفهوم ندارد.

مثال:شخصى در محكمه اقرار نمود به اينكه:فى ذمتى لزيد عشرة دراهم الا درهم.در اينجا الا وصفى است نه استثنائى؛به دليل اينكه اگر استثنائى بود،مستثناى به الا،طبق قواعد نحوى،در كلام تام موجب(كه مستثنى منه هم ذكر شده باشد)

اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على    الجزء : 1  صفحة : 234
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست