در روضه كافى از عبد الصمد بن بشير روايت كرده كه حضرت صادق
عليه السّلام فرمود:
ماهى حامل زمين بر خود باليد كه من داراى اين چنين قوت هستم كه
زمين به اين سنگينى را به دوش مىكشم! پروردگار يك ماهى كوچك ديگرى را بر وى مسلط
كرد، اين ماهى كوچك در دماغ ماهى بزرگ حامل زمين جاى گرفت و او را مدت چهل روز
بيهوش ساخت، پس از اين جريان بر وى ترحم كرد و ماهى را از دماغ آن بيرون آورد
اكنون هرگاه خداوند اراده كند در زمين زلزله ايجاد كند آن ماهى كوچك را بطرف ماهى
حامل زمين مىفرستد، و ماهى حامل زمين در اثر ترس و وحشتى كه از وى دارد مضطرب
ميشود، و در نتيجه زمين تكان مىخورد و زلزله پديد مىآيد.
مرحوم ملا محسن فيض كاشانى در وافى گويد: ما معنى اين حديث را
نمىدانيم و عقل و فهم ما قدرت درك آن را ندارد، زيرا ممكن است اين روايت داراى
اشارات و كناياتى باشد كه فكر كوتاه ما از كشف حقيقت آن اسرار و رموز عاجز است.
در من لا يحضره الفقيه روايت شده كه زلزله زمين در اختيار يك فرشته
قرار داده شده، هرگاه خداوند اراده كند كه زلزله پديد آورد آن فرشته را فرمان
مىدهد تا زمين را تكان دهد در روايت ديگرى رسيده كه هر كدام از بلدان و امكنه روى
زمين روى يكى از فلسهاى ماهى حامل زمين قرار دارند و هرگاه اراده پروردگار تعلق
گيرد كه در شهرى و يا مملكتى زلزله ايجاد كند آن فرشته را امر مىكند تا فلس مربوط
به آن شهر را تكان دهد و در نتيجه در شهر مورد نظر زلزله روى