اسم الکتاب : فقه نظام اقتصادى اسلام المؤلف : اراکی، محسن الجزء : 1 صفحة : 293
كالاها را
سودمند مىكنند، و بالنتيجه ارزش مصرف را به وجود مىآورند ... بنا به قول ن.
بربون: ارزش هر نوع از كالا مساوى با ديگرى است درصورتىكه ارزش مبادلهاش يكى
باشد».
تا
آنجا كه مىگويد:
«هرگاه
ارزش مصرف كالاها كنار گذاشته شود، فقط براى آنها يك خاصيت باقى مىماند و آن اين
است كه همه محصول كار هستند»[1].
نظريه
ارزش كارل ماركس را مىتوان در سه بند خلاصه كرد:
1.
تفكيك بين ارزش مصرف و ارزش مبادله در كالاها و اينكه تنها عنصر مشترك بين دو
كالايى كه با يكديگر مبادله مىشوند و ارزش مبادلهاى يكسان دارند نه ارزش مصرفى و
نه ويژگىها و خصوصيات طبيعى يا هندسى آنهاست، بلكه تنها عنصر مشترك مقدار كارى
است كه در آنها هزينه شده و به همين دليل منشأ ارزش هر كالا مقدار كارى است كه در
آن انجام گرفته است؛
2.
بايد بين ارزش طبيعى كالا كه بهوسيله مقدار كارى كه در آن هزينه شده به وجود
مىآيد و بين ارزش بازار آن تفكيك قائل شد. ارزش حقيقى هر كالايى همان ارزش طبيعى
آن است كه بهوسيله مقدار كارى كه در آن وجود دارد معين مىگردد. نوساناتى كه در
قيمت بازار هر كالا در اثر افزايش و كاهش عرضه و تقاضا به وجود مىآيد نتيجه
انحصاراتى است كه بهوسيله سرمايهداران به منظور كسب سود بيشتر انجام مىگيرد و
به هيچ وجه نشان دهنده ارزش حقيقى كالاها نيست.