responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سيرهى عالمانه و پندهاى حكيمانهى استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى المؤلف : تبريزى، جعفر    الجزء : 1  صفحة : 285

تواضع، فروتنى و قضاى حوايج مردم‌ميرزاى تبريزى قدس سره و قضاء حوايج‌

اين واقعه را يكى از شاگردان مرحوم ميرزاى تبريزى قدس سره نقل مى‌كند كه از ابتداى واقعه تا انتهاى ماجرا، حضور داشته و از نتايج مطلوب آن مطلع بوده است. ايشان مى‌گويد: براى شخصى اختلاف خانوادگى پيش آمد و طبق گفته‌ى طرفين، خيلى‌ها واسطه شدند تا بتوانند مشكل را حل كنند، ولى مشكل حل نشد. ميرزاى تبريزى قدس سره از اين اختلاف مطلع شدند.

يك روز ظهر كه هوا بسيار گرم بود، ايشان از خانه خارج شدند.

اهل خانه با تعجّب سؤال كردند در اين گرما كجا تشريف مى‌بريد؟

مرحوم ميرزا قدس سره فرمودند: «جهت اداى وظيفه مى‌روم!» فرزند مرحوم ميرزا قدس سره گفتند: «آقا! هوا گرم است، شما را مى‌رسانم.» ايشان فرمود:

«لازم نيست، من پياده مى‌روم.» كاملًا مشخص بود كه مرحوم ميرزا قدس سره مى‌خواستند خود به تنهايى كار را انجام دهند تا كسى مطلع نشود؛ از اين رو پاى پياده به طرف مقصد خود حركت كردند. مرحوم ميرزا قدس سره به درب خانه‌ى مورد نظر رسيده و بعد از در زدن، صاحب خانه در را باز مى‌كند با ديدن ميرزا قدس سره (در آن گرماى روز) سخت متحيّر مى‌شود.

مى‌گويند: «آقا! شما چرا اين وقت روز زحمت كشيديد؛ امرى باشد!»

اسم الکتاب : سيرهى عالمانه و پندهاى حكيمانهى استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى المؤلف : تبريزى، جعفر    الجزء : 1  صفحة : 285
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست