«هفتم»
معلوم شود مقدارى از جنسى را كه معامله نمودهاند، مال ديگرى است، كه اگر صاحب آن
به معامله راضى نشود، گيرنده مىتواند معامله را بهم بزند، يا عوض آن مقدار را
چنانچه پرداخته باشد از طرف خود بگيرد، و آن را «خيار شركت» گويند.
«هشتم»
صاحب مال خصوصيات جنس معيّنى را كه طرف نديده به او بگويد، بعد معلوم شود طورى كه
گفته نبوده است، كه در اين صورت طرف مىتواند معامله را بهم بزند، و آن را «خيار
رؤيت» گويند.
«نهم»
اگر مشترى پول جنسى را كه خريده و شرط نكرده كه در پرداخت پول تأخير كند تا سه روز
ندهد، اگر فروشنده جنس را تحويل نداده باشد مىتواند معامله را بهم بزند. ولى اگر
جنسى را كه خريده مثل بعضى از ميوهها باشد كه اگر يك روز بماند، ضايع مىشود،
چنانچه تا شب پول آن را ندهد و شرط نكرده باشد كه دادن پول را تأخير بيندازد،
فروشنده مىتواند معامله را بهم بزند، و آن را «خيار تأخير» گويند.
«دهم»
كسى كه حيوانى را خريده تا سه روز مىتواند معامله را بهم بزند، واگر در عوض چيزى
كه فروخته حيوان گرفته باشد، فروشنده هم تا سه روز مىتواند معامله را بهم بزند، و
آن را «خيار حيوان» گويند.
«يازدهم»
فروشنده نتواند جنسى را كه فروخته تحويل دهد، مثلا اسبى را كه فروخته فرار نمايد،
كه در اين صورت مشترى مىتواند معامله را بهم بزند، و آن را «خيار تعذّر تسليم»
گويند.
و
احكام اينها در مسائل آينده گفته خواهد شد:
مسأله
2133- اگر خريدار قيمت جنس را نداند، يا در موقع معامله غفلت كند و جنس
را گرانتر از قيمت معمولى آن بخرد، چنانچه به قدرى گران خريده كه مردم به آن اهميت
مىدهند، مىتواند معامله را بهم بزند، و نيز اگر فروشنده قيمت جنس را نداند، يا
موقع معامله غفلت كند و جنس را ارزانتر از قيمت آن بفروشد، در صورتى كه مردم به
مقدارى كه ارزان فروخته اهميت بدهند، مىتواند معامله را بهم بزند.
مسأله
2134- در معامله بيع شرط كه مثلا خانه هزار تومانى را به دويست تومان
مىفروشند و قرار مىگذارند كه اگر فروشنده سر مدّت پول را بدهد بتواند معامله را
بهم بزند، در صورتى كه