[46] م- اگر زنى شوهرش از دنيا برود و در حيات
شوهرش استطاعت مالى نداشته باشد و بعد از مردن او از ارث شوهر، استطاعت مالى پيدا
كند ولى از جهت مرض نتواند به حج برود در صورتى كه مرض او بنحوى است كه قدرت بر
رفتن به حج ندارد[1] مستطيع نشده و حج بر او واجب
نيست و همچنين اگر بعد از مردن شوهر، شغل يا زراعت يا صنعتى كه بتواند بعد از
برگشتن از حج، زندگى خود را اداره كند نداشته باشد مستطيع نمىشود[2]
هر چند ارثى كه برده براى رفتن به حج و برگشتن كافى باشد.
[47] م- زنى كه مهريهاش وافى براى مخارج حج هست
و آن را از شوهر خود طلبكار است اگر شوهرش تمكّن از اداء آن را ندارد، زن حق
مطالبه ندارد و مستطيع نيست[3] و اگر تمكن دارد و مطالبه آن
براى زن مفسدهاى ندارد با فرض اينكه شوهر نفقه و مخارج زندگى زن را مىدهد لازم
است زن، مهريه را مطالبه كند و به حج برود و چنانچه براى او مفسده دارد مثل اينكه
ممكن است مطالبه به نزاع و طلاق منجر شود كه براى زن مفسده دارد، مستطيع نشده است.
[1]- به نحوى كه در مسأله(
41) گذشت بايد نائب بگيرد.
[3]- در صورتى كه بتواند دين
خود را ولو با قيمت كمترى كه در بازار رائج است بفروشدو با پول آن ولو به ضميمه
اموال ديگرى كه دارد هزينه حج را داشته باشد مستطيع مىشود.