روشن است كه احتمال نخست، قدر متين در
ميان ديگر احتمالهاست؛ چرا كه در آنها دستكم، يكى از ويژگيهاى موجود در درهم و
دينار، از نظر عرفى يا لغوى ناديده گرفته شده و براى دست كشيدن از اين ويژگيها،
ناگزيريم از اطلاق روايات ديه يارى جوييم وگرنه نتيجه قاعده، كافى نبودن درهمى است
كه آن ويژگيها را ندارد. دستكم، اطلاق مفهوم حصر در روايات گونههاى ديگر ديه
چنين نتيجهاى دارد.
بنابراين، بايد هر يك از اين ويژگيها و احتمال نقش داشتن هر كدام را
در حكم شرعى بررسى كنيم.
ويژگى نام دينار و درهم
اين ويژگى در جايى كه سكهاى در گردش باشد، نقشى براى آن در حكم شرعى
نمىتوان احتمال داد؛ زيرا واژه درهم و دينار، اسم خاص براى گونه معينى از پول
نيست، چنانكه ريال و تومان اينگونه است، بلكه نامى براى هر گونه پول ضرب شده از
نقره يا طلاست، هر چند در زبانهاى ديگر، نامى ديگر داشته باشد، مانند روپيه.
آرى، مىتوان گفت اين دو واژه در آغاز اسم خاص بودند، بلكه گفته
مىشود كه از زبان فارسى گرفته شده و درهم در اصل «درم» و دينار «دين آر» به معناى
چيزى كه دين آورده، بوده است، چنانكه راغب در مفردات مىگويد. اگر هم از زبان رومى
به عربى آمده باشد، اصل آن «دناريون» و «دراخما» است، چنانكه از ديگران نقل گرديده
است.
به هر روى، ترديدى نيست كه دو عنوان درهم و دينار، پس از پاى نهادن
به دنياى عرب، نام سكههاى زر و سيم در گردش بودند. حقيقت اين است كه درهمها و
دينارهاى در گردش در آغاز پيدايش اسلام، نه عربى بوده و نه اسلامى، بلكه در
سرزمينهاى روم ضرب مىشده است و در ظاهر نامهاى لاتينى نيز داشتند، ولى با اين همه
در زبان آيات و روايات، درهم و دينار ناميده مىشدند، بنابراين، ويژگى ياد شده به
يقين، نقشى در حكم ندارد.
ويژگى وزن معين هر سكه
اين نيز مانند ويژگى پيشين است؛ چرا كه دينار و درهم به سكههاى زر و
سيم، با هر وزنى، گفته مىشود. گواه اين سخن، افزون بر آشنا بودن اين معنا به ذهن
از نظر لغت، كاربردهاى زبانى و روايى است كه در آنها درهم و دينار به سكههاى با
وزنهاى گوناگون گفته شده و همگى با همين نام شناخته مىشوند، تا جايى كه خود درهم
به گونهها و