روحانيت شيعه افغانستان برطرف مى‌شود و توفيق روحانيون در امر دين افزايش مى‌يابد.[1]

اسلامى شدن قانون اساسى و حكومت افغانستان‌

آية اللّه محسنى دراين‌باره مى‌گويند:

در يك سخنرانى بيست دقيقه‌اى مردم را به هيجان آوردم و تكبير را به جاى دست زدن باب كردم، نماينده‌ها اعتماد به نفس پيدا كردند. وقتى پيشنهاد كردم اسم نظام «دولت جمهورى اسلامى افغانستان» باشد، همه نمايندگان حتى هندوها و سيك‌ها به خواست من قيام كردند. وقتى رئيس دولت ايستاد، وزيران او نيز ايستادند و به اتفاق آرا تصويب شد و مردم اهل سنت از اين صحبت و رأى‌گيرى من كه منجر به تصويب نام نظام شد، تشكر كردند و تا مدت‌ها تقدير مردم به من مى‌رسيد. با اين حال تا دو سه شب راديو و تلويزيون نامى از اسلام نبرد؛ ازاين‌رو، من نزد رئيس اداره موقت (حامد كرزاى) رفتم و گفتم: شما ديديد كه انتخاب شما به اكثريت آرا صورت [نگرفت‌]، ولى پسوند نام سلامى به اتفاق آرا صورت گرفت كه اگر عملى نشود، اعتبار رياست شما نيز مورد سؤال قرار خواهد گرفت. ايشان گفتند: نه، من آن را قبول دارم، و طى حكمى آن را به راديو و تلويزيون ابلاغ مى‌كنم. در شب اول سرطان 1381 با ابلاغ حامد كرزاى كلمه اسلامى در نام دولت داخل شد و بسيارى از مسلمانان از آن خوشحال شدند «و للّه الحمد».

آية اللّه محسنى بر اين باورند كه قانون اساسى افغانستان از بركت ماده سوم، صددرصد اسلامى است.[2] خليل‌زاد سفير امريكا در ملاقاتى با آية اللّه محسنى‌

[1] . غلام‌حسين صادقى، گلشن ابرار، ج 8، ص 541.

[2] . محمد آصف محسنى، تصويب قانون اساسى، ص 34 و 87.