غيبدانى
كه كسى را بر غيبش مطلع نمىكند، مگر پيامبرى را كه به او رضايت دهد، و در پيش و
پس او نگهبانى مىگمارد. تا بداند كه آنان رسالتهاى پروردگارشان را ابلاغ
مىكنند، و خدا به آنچه نزد آنهاست، احاطه دارد و همه چيز را به عدد شماره كرده
است».
بنا
بر اين آيات، فرشتگانِ نگاهبان، پيامبر و رسالت او را در ميان گرفته و مراقباند
تا مبادا چيزى از درونْ كم يا از بيرونْ افزون شود. بدين سان، قرآن از مرحله تلقّى
تا ابلاغ به همه مردم در همه اعصار، تحت نظارت و مراقبت الهى است و احتمال راهيافت
تحريف به آن، مستلزم آن است كه اين مراقبت به صورت ناقص انجام گرفته يا بيرون از
علم الهى تحقق يافته باشد و اين فرض در مورد بر خدا محال است.[1]
ممكن
است فرض شود كه وحى الهى به صورت كامل به دست پيامبر صلى الله عليه و آله رسيده و
او نيز بى كم و كاست، آن را به مردم رسانيده، ولى اين وحى (قرآن)، پس از آن حضرت،
دچار تحريف شده است؛ ليكن اندكى درنگ در ظهور سياقى و متفاهم عرفى آيه حفظ، به
روشنى اين معنا را نمايان مىسازد كه آيه در مقام تقرير تمام بودن حجّت الهى و
خللناپذير بودن مبادى تكاليف بر مكلّفانى است كه مخاطب پيامبر صلى الله عليه و
آله و وحى اند. وانگهى اين شبهه مبتنى است بر اين كه مراد از ابلاغ