responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم    الجزء : 1  صفحة : 99

مرام عملى او نيز مؤيد اين مطلب است؛ چراكه حتى از پاسخ دادن به شبهات نيز تنها به دليل نرسيدن نصّ خاص، خوددارى مى‌كرده است. سيدمرتضى خاطره‌اى را از شيخ‌مفيد نقل مى‌كند كه بر پايه آن، روزى فردى معتزلى، شبهه‌اى درباره رجعت مطرح مى‌كند؛ ولى شيخ صدوق پاسخ شبهه او را نمى‌دهد و در جواب، تنها همين را مى‌گويد:

مسئله رجعت، توقيفى است و مجالى براى نظر در آن نيست. من نيز به اين سؤالى كه مى‌پرسيد، جواب نمى‌دهم؛ چراكه در باره آن، نصّى به دست من نرسيده و براى من جايز نيست كه از غيرجهت نص [و بدون استناد به سخن معصوم‌]، خود را به زحمت بيندازم و جواب دهم.[1]

2. مرحوم كلينى مى‌گويد:

مگر مى‌شود كه مردم دين داشته باشند، ولى دين را بدون علم، باور كرده باشند، و خداوند آنان را بر عقل‌هاى خودشان واگذارد كه به آنها اعتماد كنند؟![2]

از اين سخنان، استفاده مى‌شود كه كلينى احكام عقل نظرى را نه علم‌آور مى‌داند و نه حجّت مى‌شمارد؛ هرچند او عقل را مدار تكليف و ثواب و عقاب مى‌داند و بر اين باور است كه هركس عقل ندارد، تكليف هم ندارد؛[3] ولى به گفته علامه‌مجلسى، منظور او از عقلى كه مدار تكليف است، همان قوّه ادراك خير و شرّ و بازشناسى اين دو از يكديگر است، نه علوم تصديقى و تصورى كه با قوّه غريزه به دست مى‌آوريم.[4]

برداشت معاصران‌

گويا بى‌اعتمادى به عقل، رويكردى رايج در سده‌هاى نخست بوده است؛ چنان كه كشّى (م حدود 368 ق) گفته است:


[1]. الفصول المختارة، ص 153- 155.

[2]. الكافى، ج 1، ص 5.

[3]. همان، ج 1، ص 9.

[4]. مرآة العقول، ج 1، ص 25 و 27.

اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم    الجزء : 1  صفحة : 99
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست