اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 71
جريانهايى
به هرحال، متضمّن نقدى بر گزارههاى دينى رايج هستند و راهكار اغلبشان نيز رجوع به
متن اوليه دين است. افزون بر عوامل پيشگفته، تأكيد بر گرايش به احاديث و انتقاد
شديد از نقش عقل، واكنشى به برخى از رويكردهاى دينى هم بود. دست كم در حوزه فقه،
نبايد از يكهتازىهاى مكتب حلّه چشم پوشيد؛[1]
چنان كه محمّدامين استرآبادى كه طعن و بدگويى به اهلاجتهاد را آغازيد و مجتهدان
را به شكلى زننده، سرزنش مىكرد، اتهام آنان را «تخريب دين» مىدانست.[2] دستهبندى احاديث با روشهاى
جديد، بخش چشمگيرى از ميراث دينى شيعه را بىاعتبار كرده بود. استدلالات عقلى و
بهرهگيرى عالمان از روشهاى نو براى تفسير دين، مشكلات كلان را حل نكرده بود و
سودى هم جز تشديد اختلافات و افزايش سردرگمىها نداشت. نيز گمان بر اين بود كه
مكتب حلّه، روشها و رويكردهايى را از اهل سنت فراگرفتهاند. پس مىبايست به
سرچشمه بازگشت. بر اين مبنا، جريان اخباريگرى را مىتوان واكنشى شمرد كه براى
رسيدن به چهره خالصى از دين، درپىِ احياگرى و بازانديشى دينى بوده است.[3]
در پىِ گرايش به بازانديشى دينى، امواج
نصگرايى بهراهافتاد. اين جريان، نه فقط در فقه، كه در تفسير و عقايد و ديگر
حوزهها نيز پديد آمد و نگارش آثارى مبتنى بر حديث، رواج يافت.[4]
اخباريگرى نيز كه چهره كامل و سامانيافته اين موج بود، رويكردى فراگير در حوزه
معرفت دينى بوده و نبايد آن را تنها «مكتبى فقهى»
[3]. امروزه نيز مىبينيم كه هرگاه ديدگاه عالمان، قانعكننده نباشد و يا
اختلاف آنان به گونهاى باشد كه نتوان سخن درست را تشخيص داد، چنين استدلالى در
نهانخانه ذهن بسيارى وجود دارد كه مشكلات مربوط به حوزه دين، در تفسيرهاست، نه در
متن اصلى. پس بايد به سراغ متون اصيل رفت. بىگمان، بايد چنين فكرى را مغتنم شمرد
و آن را اميدى هميشه براى خوانشهاى نو دانست كه نتيجه آنها يا اطمينان از سلامت
راه خواهد بود و يا بازگشت به مسير اصلى.
[4]. تاريخ تفسير، احمد پاكتچى، ص 195- 198. به گفته وى، جريان نصگرايى
و عقلگريزى در اين دوره، همزمان در ميان اهل سنت نيز پديدار شد و منحصر به عالم
شيعه نبود. ثمره سنى آن، سلفيه و ثمره شيعىاش اخباريه بود.
اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 71