اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 63
و به خبرى كه
به اصطلاح آنها ضعيف است، عمل كنند و [براى توجيه اين كار] بگويند: «عمل مشهور،
ضعف سند آن را جبران مىكند».[1]
اساساً محدّث بحرانى معتقد است كه روى آوردن
به علم اصول فقه و مجاز شمردن عمل به ظن، بدين علّت بود كه با آن روش نقد، چيزى
براى استناد باقى نمىماند. او مىگويد:
همچنين، چون نصوص كتاب خدا (آياتى كه معناى
صريح و قطعى دارند) و اخبارى كه به اصطلاح متأخّران، صحيح باشد، آن قدر نبود كه
بتوانند پاسخگوى احكام مورد نياز باشد، بهناچار، عمل به ظنّ را مجاز شمردند و بر
پايه قواعد ظنّى [- به دست آمده] از ظواهر كتاب و سنّت، يا اعتبارات عقلى مانند
برائت، و يا ادلّه اجتهادى، به استنباط احكام پرداختند. تا اين كه [محمّد امين]
استرآبادى و جماعتى آمدند و در صحّت اخبار، همان حكمى را بيان كردند كه پيشينيان
گفته بودند؛ اجتهاد را باطل دانستند و در اين امر مبالغه كردند و بههيچوجه اجازه
ندادند كه شيوه پيشينيان «اجتهاد» خوانده شود و گفتند: آنان فقط از اخبار استفاده
مىكردند.[2]
اين سخن، كاملًا پديرفتنى است كه ديدگاه
افراطى اصوليانى چون ابن ادريس حلّى، باعث شد كه بسيارى از اخبار كتب روايى شيعه
كنار گذاشته شود و علّت
اصلى حركت اخباريان بر ضدّ اصوليان و مجتهدان،
واكنش به همين روش بوده است. و از هيمن روست كه از ابنادريس انتقاد مىكنند[3] و مىگويند: «او اوّلين كسى بود
كه به راويان ما طعن زد».[4] حتى به نظر مىرسد كه مخالفت
آنان با علم اصول و ادلّه عقلى و اجتهادى، و اين ادّعا كه مىگفتند ابنجنيد و
علامه حلّى، اين روشها را از كتب اهلسنت گرفتهاند،[5]
بدين منظور بوده كه اين ابزار را از دست