اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 53
الى اصول
الشريعة را در اصول فقه نوشت.[1] سپس شيخطوسى در العدّة فى اصول
الفقه اين حركت را پىگرفت و به كمال رساند.[2]
وى تعارض بسيارى از احاديث شيعه را نيز برطرف كرد و به جاى كنار نهادن يكى از دو
حديث معارض، از مجموع آنها حكمى را استنباط مىكرد كه در نصّ هيچ كدام نبود. افزون
بر اين، او كوشيد فقه شيعه را از وابستگى به نصّ احاديث برهانَد و قواعدى را براى
استنباط احكام جديد به دست دهد. بههرحال، روش شيخ طوسى در استنباط، مقبول فقيهان
شيعه افتاد و رفتهرفته، استدلال عقلى، جايگاهى مهم در فقه شيعه يافت و به تكامل دانشى
با موضوع اصول و قواعد فقهى انجاميد.
اجتهاد شيعى
قواعدى كه شيخ طوسى تدوين كرد، در اصل در زمان
ائمه و توسط آنان پىريزى شده بود؛ با احاديثى همچون
«أفتِ للنّاس»،[3]
«إنّما علينا إلقاء الاصول و عليكم أن تفرّعوا»[4]
و بيان قواعدى براى دريافت حكم.[5] ولى در آن هنگام، از واژه
«اجتهاد» استفاده نمىشد[6] و شايد علّتش اين باشد كه اين
واژه به همان معناى «اجتهاد به رأى»، انصراف داشت؛ يعنى همان روش اصحاب رأى، كه
چون منبعى مستقل در
كنار كتاب و سنت به شمار مىرفت، اهل بيت
(عليهم السلام) نيز به شدّت با آن مخالفت مىفرمودند.[7]
[5]. عيسى ولائى با هشت دليل، نشان داده كه بىنيازى شيعيان از اجتهاد در
دوره حضور، پذيرفتنى نيست( فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 25- 27).
[6]. روشن است كه اين، غير از كاربرد واژه در معانى ديگرى چون تلاش،
زهدورزى و مجاهدت در بندگى خداست.
[7]. اجتهاد بدين معنا، از همان روزگار صدر اسلام نيز مطرح بوده و در
احاديث علوى نيز از آن نهى شده است. براى نمونه، در بحث ويژگىهاى قاضى كه اگر بر
اساس اجتهاد حكم كند، جاى او در آتش است( دعائم الإسلام، ج 1، ص 94).
اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 53