اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 52
بههرحال، با
تلاش شيخمفيد و اين دو شاگردش، و در پىِ تأليفات اصولى آنان، حركت تازهاى در فقه
اماميه پديدآمد كه تا قرنها گرايش فقها به استنباط را بر حديثگرايى، برترى داد؛[1] به گونهاى كه تا نيمه دوم قرن
ششم، از اخباريان كسى نمانده بود،[2] مگر گروهى اندك از هواداران
آنان، كه بهطور پراكنده در گوشه و كنار به چشم مىآمدند. ناگفته نمانَد كه به
استناد همين گروه اندك است كه مىتوان گفت: محدّثان و اخبارىها وجود محدود خود را
در مجامع فقهى اماميه حفظ نمودند تا آن كه در اوايل قرن يازدهم، بار ديگر نيرو
يافتند و در غالبى نو، ظهور كردند.[3] هرچند اگر وجود چنين گروهى را
نيز نپذيريم، نمىتوانيم انكار كنيم كه گرايش آن محدّثان كهن، گرچه مغلوب شد؛ هرگز
از ميان نرفت.
تدوين علم اصول
بر اساس آنچه گذشت، شيخ مفيد و ديگر متكلّمان
سده چهارم، توانستند نقش واسطه براى انتقال از فقه خبرى به فقه استدلالى را
بهخوبى بر عهده بگيرند و بر مكتب حديثى قم چيره شوند. آنان يكى از راههاى رسيدن
به شناخت مفاهيم كتاب و سنّت را عقل مىدانستند و با ارتقا بخشيدن به جايگاه عقل
در فهم روايات، فتاواى فقهى را از ظاهر لفظ حديث، به ژرفاى آن كشاندند و به
برداشتهايى رسيدند كه نيازمند چيزى وراى تعبّد به ظاهر نص بود.[4]
مفيد حتى بر اين عقيده بود كه اگر
حديثى مخالف حكم عقل باشد، مردود است.[5] شيخ مفيد مشرب فقهى جديدى را
براساس قواعد عقلى و آموزههاى اصولى ائمه، پايهگذارى كرد و در كتابى به نام
التذكرة باصول الفقه عرضه كرد. بعد از او، سيدمرتضى اين راه را ادامه داد و
الذريعة
[1]. دايرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 7، ص 16؛ كتاب ماه دين، ش 45- 46، ص
76؛ تاريخ فقه و فقها، گرجى، ص 238.
[3]. دايرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 7، ص 160؛ كتاب ماه دين، ش 45- 46، ص
76 و 85.
[4]. حكومت اسلامى در انديشه فقيهان شيعه، ج 2، محمّد كاظم رحمانستايش و
نعمة الله صفرى فروشانى، ص 557؛ المسائل السروية( سلسلة مؤلَّفات الشيخ المفيد، ج
7) ص 72- 73.
[5]. تصحيح الإعتقاد( سلسلة مؤلَّفات الشيخ المفيد، ج 5) ص 149.
اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 52